به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 127 ، دی ماه 1388 

 

رادیکالیزه شدن جنبش و "غلط" کردنهای اصلاح طلبان !

تداوم خیزش عظیم و بی سابقه ماه های اخیر توده ها بر علیه سه دهه حاکمیت تبهکارانه جمهوری اسلامی هراس و وحشت هیات حاکمه را برانگیخته و هر دو جناح حکومتی (جناح موسوم به اصولگرا و اصلاح طلبان حکومتی) را بر آن داشته که برای مقابله با خطر ناشی از غلیان مجدد جنبش انقلابی ، پرده جدیدی از نمایش "وحدت کلمه" بین بالایی ها را جهت حفظ نظام جمهوری اسلامی اشان سازمان دهند. در هفته گذشته چهره های منتسب به هر دو جناح ضد خلقی حاکم و بلندگو های تبلیغاتی وابسته به آنان، در هر فرصتی به میدان آمده و هر یک به لفظ و روش خود به حمایت و تمجید از جناح رقیب پرداخته اند. در این میان تا آنجا که به جناح به اصطلاح اصلاح طلب مربوط می شود، نکات مشترک سخنان آنها را دو موضوع تشکیل می دهد. اول ستایش از جنایتکاران جناح رقیب (یا همان جناح خامنه ای – احمدی نژاد) و تأکید هر چه بیشتر بر وفاداری خود به نظام جمهوری اسلامی و دوم  این که هر یک از آنها که پیش از این سعی می کردند خود را در کنار مردم جلوه دهند، حال به نکوهش و تهدید توده های به پاخاسته ای مبادرت می ورزند که با تمام قوا در خیابانها کمر به نابودی رژیم دیکتاتور حاکم و نگهبانان رنگارنگ و مرتجع آن بسته اند. باید دید دلیل چنین برخوردی چیست و چه شرایطی باعث شده که جناح های حکومتی که پیش از این آشکارا به جان هم افتاده و  تضادهای فیمابین خود را پنهان نمی ساختند، امروز در صدد نشان دادن "وحدت کلمه" فیمابین خویش بر آمده اند. در این میان جناح به اصطلاح اصلاح طلب که سعی می کرد توهم در کنار مردم مبارز ایران بودن را در ذهن ها بوجود آورد، امروز ناگهان به شکل دیگری عمل نموده و در هم نوائی با جناح رقیب به صورتی کاملاً  آشکار برای ارعاب توده ها آنها  را مورد بمباران های تبلیغاتی خود قرا داده اند.

در یک کلام باید گفت که مبارزه قهرمانانه توده های رنجدیده ایران، شجاعت های بی نظیر جوانان ما و فداکاری هائی که آنان برای پیشبرد مبارزه و خلاصی از شر رژیم شدیداً ارتجاعی و دیکتاتور جمهوری اسلامی از خود نشان داده و می دهند، هراس شدیدی را در دل همه جناح های حکومتی بوجود آورده است. درست به خاطر وحشت از قدرت توده ها است که این دشمنان مجبور شده اند برای مقابله با مردم به جان آمده از مظالم جمهوری اسلامی آنان، بکوشند در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند. در این میان یکی از فاکتور های مشخصی که آنها را به چنین تلاش مذبوحانه ای وا داشته، فرا رسیدن به اصطلاح "دهه فجر" می باشد. اکنون برای هر ناظر آگاهی کاملا عیان است که در آستانه نمایشات مربوط به دهه فجر که هر سال به مثابه روی کار آمدن رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی صورت می گیرد، احتمال انفجار خیزش توده ای کاملاً و جود دارد. بنابراین، چگونگی جلوگیری و سرکوب مبارزات برحق مردم در این روز، بزرگترین دغدغه جنایتکاران حاکم را تشکیل می دهد. آری، درست شبح هولناک به میدان آمدن مجدد توده های مبارز در ایام "دهه فجر" است که به عنوان یک فاکتور کاملاً مشخص خواب خوش را از چشمان همه جناح های رژیم ربوده و آنها را به چاره جوئی وا داشته است. این نگرانی البته بی زمینه نیست و ریشه در تجربه مرتجعین حاکم از روند پیشرفت جنبش توده های به پاخاسته در ماه های اخیر دارد.

واقعیت این است که در روند مبارزاتی که بيش از شش ماه است فضا و شرایطی سیاسی جامعه ایران را کاملاً تغییر داده، تظاهرات توده ها ی بپا خاسته ایران در 6 دی ماه (که با استفاده از مراسم عاشورا صورت گرفت)، جنایتکاران حاکم بر ایران یعنی هر دو جناج حکومت را شدیداً دچار خوف و وحشت و نگرانی نمود. این تظاهرات که هم در تهران و هم در تعدادی از شهرهای بزرگ کشور همچون شيراز، اصفهان ،تبريز و...جریان یافت در حاليکه خبر از تداوم خيزش توده ای عظيمی می داد که از خرداد ماه آغاز شده، در همان حال بیانگر رادیکالیزه شدن هر چه بیشتر مبارزه مردم  تحت ستم ایران بود. در تظاهرات 6 دی، چه شعار هائی که داده شد و چه چگونگی مقابله مردم با نيرو های سرکوب جمهوری اسلامی که به طور جسورانه ای با تعرض قهر آمیز صورت گرفت، نشانه آشکاری از راديکاليزه شدن جنبش بود. در این روز کار به جائی رسید که در تهران مردم به ستوه آمده از 30 سال سلطه رژيم دار و شکنجه جمهوری اسلامی عليرغم همه وحشيگری های ماشين سرکوب جمهوری اسلامی، عملا برای مدتی کنترل تعدادی از خيابانهای شهر را بدست گرفتند؛ و در شرايطی که مزدوران مسلح رژيم با شليک مستقيم بسوی مردم تعدادی از تظاهر کنندگان را در خون غلطاندند، در جريان دفاع از خود توده ها، حتی در مواردی چند تن از نيرو های مسلح رژیم با عدم اطاعت از فرماندهان خود به مردم پيوستند.

امروز، علیرغم همه ترفند هائی که برای جلوگیری از طنین اندازی شعار مرگ بر جمهوری اسلامی به عمل می آید، آنها حداقل نمی توانند پنهان کنند که مردم ایران در تظاهرات گسترده خویش با فرياد "مرگ بر خامنه ای"، راس "ولايت مطلقه فقيه" را آماج خشم خود قرار داده و به اين ترتيب نشان می دهند که عليرغم همه تلاشهای اصلاح طلبان حکومتی جهت به انحراف کشاندن مبارزات توده ها و محبوس نمودن آنها در چهارچوب اختلافات درونی طبقه حاکمه، مردم براه خود رفته و خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی در تماميت اش می باشند. امری که همه دارو دسته های درونی جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته و آنها را مجبور کرده زير پرچم "پرهيز از خشونت" و ضرورت بازگشت به "اعتدال" اعتراضات مردم ستمديده را عملا تخطئه نموده و بر ضرورت حفظ "نظام مقدس جمهوری اسلامی" يا به قول احمد خاتمی، امام جمعه تهران "واجب واجبات" بار ديگر تاکيد نمايند.

تلاش برای اجرای رهنمود "وحدت کلمه" خمینی جهت مقابله با مردم مبارز ایران، خود را در سخنان اخیر افراد سرشناس هر دو جناح حکومت نشان می دهد. اگر امام جمعه مشهد (احمد علم الهدی) با وقاحت ويژه خويش اخیراً مردم بپاخاسته را " گوساله" و "برغاله" ناميد محمد خاتمی نیز که خود را اصلاح طلب می نامد مردم به جان آمده ایران را که در مقابل سرنيزه مزدوران ولی فقيه فرياد نابودی وی را سر می دهند، "افراطی" خوانده و با "گفتمانی متمدنانه"! به همه کسانی که خواهان نابودی نظم ظالمانه موجود می باشند، گفت: "غلط" کرده اند! که شعار های "ساختار شکنانه" سر دادند. محمد خاتمی فریبکار در شرايطی اين "غلط" زيادی را کرد که "ذوب شدگان در ولايت فقيه" يعنی لباس شخصی ها و مزدوران رنگارنگ ولی فقيه گلوی تظاهر کنندگان را با دشنه بريده و معترضين را از روی پل به پائين پرت کرده و با ماشين از روی تظاهر کنندگان بی دفاع می گذشتند. 

چنين "غلط" کردنها، البته امروز منحصر به خاتمی و همپالگی اش در جناح رقیب، امام جمعه مشهد نیست بلکه اساساً به دنبال خيزش بزرگ 6 دی و نشان داده شدن گوشه کوچکی از قدرت توده ها در این روز در مقابل دشمنانشان، افراد مختلفی از سران و گردانندگان رژیم به میدان آمده و هر يک به زبان و شيوه خاص خود ترس  و وحشت دارو دسته های درونی ديکتاتوری حاکم را از راديکاليزه شدن جنبش توده ها به نمايش گذاشته و خواهان بازگشت به "اعتدال" (بخوان شرایط سکوت و خفقان) شده اند. اکنون دیگر، روزی نامه های رژيم پر از اظهار نظر سردمداران گوناگون جمهوری اسلامی بر علیه توده های شدیداً تحت ستم اما مبارز و دلیر ایران است. آنها همانطور که بر عليه توده ها نعره می زنند و شمشير نشان می دهند در مقابل جناح ديگر از "اعتدال" سخن می گويند. مثلاً اگر احمد خاتمی  تا ديروز از تريبون نماز جمعه بر علیه جناح رقیب (اصلاح طلبان) شعار می داد و خواهان دستگيری "سران فتنه" به مثابه مفسد بوده و مجازات شديدنها بود حال آنها را خواستار بود، حال  در نماز جمعه فرياد می زند که در "قرآن كريم آمده است كه سعی كنيد بين دو برادر دينی كه بين آنها كينه ای ايجاد شده است، كدورت زدايی كنيد" این تغییر 180 درجه ای اظهارات نشان می دهد که "کشتی بان" را "تدبير" ديگری آمده است و به وی فهمانده شده که "اختلاف و كدورت دين برانداز است". موسوی هم که از ابتدا می دانست "اختلاف و کدورت" دين برانداز است در بيانيه شماره 17 خود با عدول از ادعا های سابق، درخواست "کدورت زدائی" با همپالگی های متعلق به جناح حاکم را با ارائه خواست هائی ظاهراً به مثابه مطالبات مردم مطرح نمود. این اطلاعیه بگونه ای است که حتی غرولند سازشکارترین نیروهای راست و مرتجعین هوادار او را نیز برانگیخته است. بعد از موسوی، کروبی وارد ميدان شد تا با  راهکار های پنج گانه اش بر همين خط "کدورت زدائی" تاکيد نموده و با نشان دادن چراغ سبز دیگری اعلام کند که برای حفظ مصالح نظام ،حاضر به "مناظره" می باشد. البته از آن سو هم سيمای جمهوری اسلامی مناظره هائی را ترتيب داد  و با تريبون دادن به برخی از اصلاح طلبان، قند، در دل "خودی های" نظام "جابر" آب نمود تا جائی که محمد خاتمی "غلط" کن، اظهار کرد که "بارقه هائی از عقلانيت و تدبير" نشان داده شده است.

همانطور که از همه سخنان و برخوردهای اخیر هر دو جناح رقیب، یعنی دارو دسته های درونی طبقه حاکم آشکار است، آنها همگی در جهت غلبه بر "بحران" در حال گسترش برای نجات کشتی سوراخ شده جمهوری اسلامی به تکاپو افتاده و مذبوحانه تلاش می کنند. واقعیت این است که آنچه که همه اين جنايتکاران را به وحشت انداخته و باعث شده این "دو برادر دینی"، برای "کدورت زدائی" جهت "وحدت کلمه" تلاش کنند، همانا تداوم رو برشد خيزش اخير و به ويژه نشان داده شدن قدرت توده ها در روز 6 دی ماه می باشد. توده های جسور و انقلابی که با دستان خالی گاه آن چنان صحنه های شگفت انگیزی از عزم و اراده مبارزاتی شان را به نمایش گذاردند که در برخی لحظات حتی ماشين سرکوب جهنمی جمهوری اسلامی که امروز ولی فقيه در رأس آن قرار دارد را از نفس انداختند.

شکی نيست که تلاشهای هر دو جناح برای زد و بند با یکدیگر در مقابل توده های تحت ستم ما، و به اصطلاح "عقلانيت" و "تدبير"ی که "جناح حاکم" نشان داده و رفسنجانی و خاتمی را به وجد آورده و قند در دل اصلاح طلبان حکومتی آب کرده است، تأثیرات خود را به جا خواهد گذاشت. اما آنچه مسلم است این است که تصميمات و زد و بند های  آنها قادر به جلوگيری از رشد جنش توده ها نخواهد بود. به خصوص کسانی که سعی دارند اصلاح طلبان را در رأس جنبش انقلابی  اخیر مردم قرار دهند، باید بدانند که جنبش مردمی ما "خود جوش" و فاقد سازماندهی می باشد و در نتیجه زد و بند اصلاح طلبان حکومتی با جناح رقیب و تلاش هر دو  برای رسیدن به سازش با یکدیگر نمی تواند آتش مبارزات مردم  را خاموش سازد.

امروز، همه رژیمیان و در رأس آنها ولی فقيه در وحشت از تداوم اين خيزش در "دهه فجر" (مصادف با قیام شکوهمند توده ها در 21 و 22 بهمن سال 57) در تلاش اند تا با نشان دادن "تدبير"، بذر ياس و نااميدی در فضای سياسی پراکنده و اجازه ندهند تا توده ها همانطور که از امکان تجمع به مناسبت عاشورا جهت ابراز اعتراض خود بر علیه حکومتیان و وضع ظالمانه حاکم، سود جستند از مراسم های "دهه فجر" و سالگرد "قيام بهمن" نیز جهت بيان خشم و نفرت خود از رژیم جمهوری اسلامی استفاده کنند.  به همين دليل هم تا 22 بهمن که روز تظاهرات دولتی می باشد بايد منتظر دسيسه های بيشتری بود. اما همانطور که موسوی در بيانيه شماره 17 اش اعتراف نموده مردم در روز عاشورا (6 دی) بدون اينکه وی يا کروبی و خاتمی گفته باشند به خيابانها آمدند و آن کردند که جهانيان را به حيرت واداشت؛ بنابراين به رغم نمایش وحدتی که در بین مرتجعین حاکم با هدف دلسرد کردن مردم براه افتاده، بايد کوشيد عليرغم همه دسيسه های دشمن، در روزهای تاریخی بهمن هم بار ديگر در صفوفی هر چه گسترده تر از فرصت برگزاری تظاهرات دولتی سود جست و زمين را زير پای حاکمان مستبد به لرزه در آورد. واقعیت این است که منبع نیروی عظیم مبارزاتی ای که در جنبش توده های تحت ستم ما متجلی شده نه اختلافات و منافع این یا آن دار و دسته مرتجع طبقه حاکم که برای تامین منافع غارتگرانه خود و دستیابی به قدرت بیشتر، بجان یکدیگر افتاده اند، بلکه عمیق ترین درخواست های میلیونها تن از مردم بجان آمده  می باشد. این توده ها با انرژی  عظیم مبارزاتیشان بار دیگر بلند شده اند تا بساط 30 سال فقر و گرسنگی و بیکاری و ستم جنسی و ملی و خلاصه همه نابرابری ها و دیکتاتوری را برافکنند و نظامی مردمی و دمکراتیک را جانشین کلیت دستگاه جنایتکار کنونی قرار دهند. مسلم است که نیرو های صدیق و مبارز خارج از کشور نیز باید به هر طریق ممکن از جمله با انعکاس واقعیات در ارتباط با مبارزات مردم ایران و کوشش در خنثی کردن تبلیغات گمراه کننده دشمنان و بدخواهان، به نوبه خود بکوشند به یاری مردم شتافته و  به آنها کمک کنند تا بار دیگر در بهمن ماه، زمين را زير پای استبداد مذهبی حاکم به لرزه در آورند. از این طریق در عین حال خاطره توده های قهرمانی که با قيام بهمن خود پايان سلطنت پهلوی را رسميت بخشيدند، به بهترین وجهی گرامی داشته خواهد شد.

جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته یعنی در تماميت اش مانع اصلی تحقق مطالبات و خواستهای مردم ما ست. از این رو تنها با مبارزه برای نابودی تمامی دارو دسته های جمهوری اسلامی است که امکان رسيدن به آزادی وجود دارد. علاوه بر همه تجارب انقلابی در سراسر جهان، تجربه مبارزات شش ماهه اخیر و به خصوص تجربه وحشی گریهای شدید جمهوری اسلامی در طی این مدت و به ویژه در  6 دی ماه، بار ديگر نشان داد که با رژيمی که جز زبان زور نمی شناسد جز با اعمال قهر انقلابی نمی توان سخن گفت. پس برای اينکه زور گويان حاکم را براندازيم چاره ای جز اين نداريم که"قهر مادی را با قهر مادی سرنگون" کنيم و  زور سازمان يافته دولتی را با زور سازمان يافته توده ای در هم بشکنیم. تنها در اين صورت است که توده های تحت ستم ایران قادر خواهند بود با نابودی جمهوری اسلامی به آزادی و دمکراسی  و هموار کردن راه برای رسيدن به همه مطالبات خویش دست يابند.