به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 119 ، اردیبهشت ماه 1388 

 

اين "انتخابات" نيست "انتصابات" است !

 

در آستانه دهمین دوره خیمه شب بازیهای انتخاباتی جمهوری اسلامی، بار دیگر کارگزاران رنگارنگ رژِیم و دستگاه های تبلیغاتی وابسته به حکومت با حرارت بسیار به کار افتاده اند تا با ترغیب توده های ستمدیده به شرکت در این نمایشات رژیم جمهوری اسلامی را دارای پايگاه مردمی جلوه داده و  برای نظام دیکتاتوری فاقد مشروعيت حاکم مشروعیت توده ای خريده و ماهیت بغایت ضد خلقی آن را هر چه بيشتر در افکار عمومی پنهان سازند. این تلاشها در شرایطی سازمان یافته است که ابعاد بی اعتمادی و خشم توده ها نسبت به سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی و اساسا کلیت دستگاه حکومتی واقعیتی ست که حتی برای فریبکارترین سران رژیم قابل کتمان نمی باشد، و در شرایطی که فریاد این "انتخابات" نیست، "انتصابات" است بیش از هر زمانی در گوشه و کنار جامعه طنین انداز شده است، آنها نشانه های تحریم وسیع و رسوا کننده این "انتخابات" را از سوی مردم دریافته اند.

 

در این چارچوب است که ما می بینیم مقامات رژیم جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا تمامی کارگزاران آن از هر باند و دار و دسته ای با کمکهای بی شائبه روشنفکران قلم به مزد وابسته به نظام در هر فرصتی به میدان می آیند و می کوشند با دمیدن در تنور تبليغات انتخاباتی و جلب نظر توده ها به مضحکه انتخابات ریاست جمهوری، آنان را ترغیب به شرکت "وسیع" در این خیمه شب بازی کنند.

 

کارگزاران نظام که بخوبی از شدت بی اعتمادی و تنفر وسیعترین اقشار توده های تحت ستم نسبت به کلیت نظام استثمارگرانه حاکم و سیستم انتخاباتی پوشالین آن آگاهند در سخنرانی های انتخاباتی خود در این جا و آنجا قسم می خورند که دهمین دوره "انتخابات" ریاست جمهوری با دوره های پیشین "تمایز" دارد چرا که "رقابت" در آن "جدی" بوده و "نتیجه" آن برغم گذشته "غیر قابل پیش بینی" است!! (نگاه کنید به سخنرانی جمیله کدیور در اراک- ایسنا 25 اردیبهشت 1388). جالب توجه است که همین اظهارات، خود اعترافی بر فریبکارانه و بیشرمانه بودن "انتخابات" های قبلی ریاست جمهوری – و در حقیقت کل "انتخابات" در نظام جمهوری اسلامی می باشد که در حقیقت جز نمایشاتی مسخره و غیر "جدی"، با نتایجی "قابل پیش بینی" برای مردم نبوده اند. اما پرسیدنی است که کدام دلایل و شواهد تازه و واقعی برای باور این اظهارات عوامفریبانه مبنی بر "متفاوت" بودن نمایش دهمين دوره انتخابات ریاست جمهوری با دوره های پیشین وجود دارد؟ در حالی که تجربه همه به اصطلاح انتخابات برگزار شده در رژیم جمهوری اسلامی نشان داده است که در سيستم انتخاباتی این رژیم دیکتاتور "اراده آزاد" شرکت کنندگان در انتخابات از هیچ اهميتی برخوردار نبوده و نتايج اين نمايشات حاصل اراده و توافق بالاترين نهاد های حکومتی است. 

 

اگر یک انتخابات دمکراتیک قبل از هر چیز به معنای شناسایی حق رای مردم و احترام به این حق و مهمتر از آن ایجاد محیط و شرایط لازم برای بروز اراده توده ها باشد، آن گاه آیا می توان منکر این حقیقت انکار ناپذیر شد که اساسا حیات انگلی رژیم جمهوری اسلامی با شناسایی چنین حق ابتدایی ای در تناقض قرار دارد؟ فراتر از آن، آیا اصولا روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی و تداوم سه دهه حیات جنایتکارانه و تبهکارانه آن بدون پایمال کردن این حق ابتدایی توده ها امکان پذیر بود؟

 

در حکومتی که به اصطلاح بنيان گذار معلوم الحالش یعنی خمینی جنایتکار بیشرمانه عربده می کشید "اگر 36 میلیون مردم بگویند بله! من می گویم نه!"، در حکومتی که برای توجیه دیکتاتوری مطلق العنان خود اصل ولایت فقیه (که معنی ساده آن رجحان اراده ولی فقیه بر اراده عمومی در هر امری ست) را رکن اصلی قانون اساسی خود قرار داده و به این اعتبار بطور رسمی و علنی اعلام کرده اند که برای اراده واقعی و خواست توده ها پشیزی ارزش قائل نیستند، دیگر نباید کمترین تردیدی وجود داشته باشد که سخن گفتن از "انتخابات آزاد"، "رقابت جدی" و احترام به رای توده ها و قبول نتایج آن و دعوت مردم به "شرکت" در این نمایش حکومتی چیزی جز دغلکاری و تف کردن به روی حقیقت نیست.   

 

نگاهی به سوابق چهار جنایتکار مرتجعی که به مثابه تنها کاندیداهای تایید شده (ازمیان نزدیک به 500 نفر) توسط شورای نگهبان رژیم جمهوری اسلامی به عرصه "رقابت انتخاباتی" پا گذاشته اند ( میر حسین موسوی، مهدی کروبی، محسن رضایی و بالاخره رییس جمهوری فعلی یعنی محمود احمدی نژاد)، خود با روشنی تمام ماهیت "انتخابات" اخیر که بساط آن زیر نام دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پهن شده و درجه "جدی" بودن آن را نشان می دهد.

 

با مرور لیست کاندیداها فهمیدن این مطلب سخت نیست که حضور میرحسین موسوی در این میدان با توجه به این که وی از طرف دستگاه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی و غرب یک "اصلاح طلب" البته از نوع "اصولگرا" و چهره ای متفاوت و "معتدل" جا زده می شود، قبل از هر چیز به خاطر امیدی است که سازماندهندگان نمایشات انتخاباتی اخیر برای گرم کردن تنور این به اصطلاح انتخابات به او بسته اند. اما بر خلاف این انتظار، حتی اعلام کاندیداتوری وی که پس از یک رشته تبلیغات عوامفریبانه "می آیم"، "نمی آیم"، قطعی گشت از همان ابتدا با استهزا و خشم توده ها روبرو شد. توده هائی که برغم گذشت بیست سال از سالهای خونین دهه 60 هنوز اعمال و چهره جنایتکار وی در آن دوران سیاه و وحشتناک را از یاد نبرده و می دانند که چگونه وی در راس دولت وقت به عنوان نخست وزیر، قتل عام و قصابی هزاران تن از بهترین جوانان مبارز و کمونیست این مملکت را چه در زندانها و چه در خیابانها "مدیریت" و اجرا کرد. او در دوران یکی از وحشیانه ترین تعرضات ضد انقلابی امپریالیست ها و سرمایه داران وابسته به خلق های مبارز ایران، نخست وزیر رژیمی بود که اجرا و به پایان بردن آن تعرضات را به عهده گرفته بود. هم از این روست که نام میر حسین موسوی با اقدامات بی نهایت جنایتکارانه جمهوری اسلامی برای بخون کشیدن و سرکوب جنبش انقلابی و دمکراتیک مردم تحت ستم ما در دهه 60 در هم آمیخته است. در آن سالهای بحرانی مبارزه خونین مردم مبارز ایران با رژيم تازه به قدرت رسيده جمهوری اسلامی که در تلاش برای تحکيم نظم اقتصادی- اجتماعی پیشین به هر تلاش ضد خلقی دست می زد، اشغال پستهای مهم و کلیدی ماشین سرکوب جمهوری اسلامی، مستلزم نمایش قاطعیت و بیرحمی ضد انقلابی ای بود که تنها از وجود مهره های جنایتکار و ضد خلقی ای نظیر موسوی بر می آمد.

 

این مهره جنایتکار که در دوره قبلی صدارت خود سمبل زندان و شکنجه و حمام خون و چوبه های دار در هر کوی و برزنی بود و درست به خاطر این اقدامات جنایتکارانه اش با تأیید خمینی جلاد در پست نخست وزیری قرار گرفته بود، اکنون در جریان فعالیتهای انتخاباتیش بدون آنکه به خود جرات پاسخ به سوالات شجاعانه دانشجویانی را بدهد که از او در مورد نقش و مسئولیتش در اعدامها و کشتارهای دهه 60 پرسش می کنند، وقیحانه از آنها می خواهد که در اين بالماسکه انتخاباتی شرکت کرده و به او "رای" دهند. حد دنائت این مهره ننگین تا آنجاست که بمنظور جلب رای جوانان مبارز، ترانه سرود "سر اومد زمستون" را که بيانگر انديشه ها و تلاشهای نسلی از بهترين فرزندان مردم ما در مصاف با ديکتاتوری ضد مردمی می باشد را دزدیده و همچون روباهی مکار آن را در برخی از فیلمهای تبلیغاتی فریبکارانه خود وسیله جلب نظر مردم  قرار داده است.

 

شکی نیست که آگاهی به گوشه ای از کارنامه ننگین میرحسین موسوی که برخی از جناح های رژيم از وی به مثابه "آس" دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رژیم نام می برند، کافی است تا هر انسان باوجدان و آزاده حضور او در بساط نمایش انتخاباتی اخیر را دال بر  ماهیت ضد دمکراتیک و پوشالین "انتخابات" اخیر دانسته و هر چه بهتر به آن پی ببرد. بی دلیل نیست که توده های آگاه ما ورود او را به صحنه به اصطلاح رقابت با دادن لقب "مومیایی دوم" (با اشاره به فیلم کمدی ای که با همين نام ساخته شده است) به استهزاء گرفتند.

 

کاندید بعدی "انتخابات" پیش روی، مهدی کروبی، یکی از "قهرمانان" رسوای افتضاح ایران گیت می باشد که امروز از طرف دستگاه های تبلیغاتی با لقب "شیخ اصلاح طلب" به عرصه این نمایشات فرستاده شده و در تبلیغات عوامفریبانه جاری از او به مثابه کاندیدی که مدافع "بی نظیر" حقوق بشر و "نماد راستین اصلاح طلبی"ست، نام برده شده است. این "شیخ اصلاح طلب" و باصطلاح مدافع حقوق بشر، همواره در تمام طول حیات ننگین جمهوری اسلامی در هر پست و مقامی که بوده – از ریاست مجلس ضد خلقی گرفته تا ریاست بنیاد غارت و چپاول موسوم به "بنیاد شهيد" و غیره - و حتی در شرایط عدم تصدی رسمی پست های دولتی، به عنوان یکی از نزدیکترین ایادی خمینی جلاد همواره از پی گیر ترین مدافعان نظام استثمارگرانه و جنایتکارانه حاکم بوده است. کروبی حتی زمانی که منتظری با نوشتن چند نامه به رهبر جمهوری اسلامی به چگونگی اعدامها و کشتار وسیع زندانیان سیاسی اعتراض کرد (آنهم به دلیل احساس خطر نسبت به کلیت نظام جمهوری اسلامی)، در روند تصفیه او نقش کاملاً پیگیرانه و قاطعانه ای داشت. این امر به روشنی بیانگر آن است که وی حتی تحمل منتظری و امثال او  را هم ندارد. اما در اینجا بهتر است به یکی ازخدمات شایان و "بی نظیر" این آخوند جنایتکار به امر "حقوق بشر" توده های تحت ستم اشاره کرد و از نقشی که وی در زمان قتل عام هزاران تن از زندانیان سیاسی قهرمان داشت یاد نمود. هیچکس عربده های این کاندید فریبکار در تایید این جنایت عظیم را فراموش نکرده است. حمایت او از مهره هایی نظیر نیری جنایتکار در هیات تصفیه زندانیان سیاسی تنها بیانگر همدستی او در انجام آن جنایت بزرگ می باشد که وی قاطعانه از آن حمایت کرده است. در آن زمان کروبی در جهت پشتیبانی از همپالگی هایش که در ظرف مدت کوتاهی حمام خونی در سیاه چالهای قرون وسطایی حکومت بر پا نموده و نسلی از دلیرترین زنان و مردان آزادیخواه مردم ما را به خاک و خون کشیدند، سر از پا نمی شناخت. برغم چنین سابقه ای از خدمات بی دریغ به دیکتاتوری حاکم و مشارکت در قتل و غارت توده هاست که اکنون این فرد جنایتکار با گرفتن پز "نماد راستین اصلاحات" و مدافع "بی نظیر" "حقوق بشر" به منظور فریب توده ها به صحنه آمده و از آنها می خواهد که در نمایش انتخاباتی جاری شرکت کرده و به او رای دهند! در ضمن این در حالی است که خود همین فرد در ارتباط به نمایشی بودن "انتخابات"، سالهاست که ادعا می کند که در انتخابات قبلی برنده انتخابات بوده اما سازماندهندگان انتخابات با يک تقلب کوچک و جابجایی "یک میلیون" رای به نفع احمدی نژاد- در زمانی که طبق گفته خودش با اطمینان از برنده شدن در انتخابات یکی دو ساعتی خوابیده بود!- وی را از صحنه بيرون انداختند. این ادعا خود اعترافی بر تقلبی بودن و عدم مشروعیت سیستم انتخاباتی در رژیم دیکتاتور حاکم می باشد. در عین حال فاکت دیگری است که نشان می دهد در انتخابات جاری نیز اصولا رای مردم تعیین کننده نتايج اعلام شده نمی باشد.

محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران کاندید دیگر نمایش انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری رژیم است. او یکی از منفورترین مهره های رژیم جمهوری اسلامی در نزد توده هایی ست که هنوز حیات و هستی آنها از ضربات و زخمهای قریب به 8 سال جنگ امپریالیستی ایران و عراق التیام نیافته است. سردار جنگی تبهکار سابق و کاندید به اصطلاح مستقل کنونی ریاست جمهوری در شرایطی به مثابه یک گزینه از سوی طبقه حاکم در مقابل مردم قرار داده شده که از زمان ایجاد سپاه پاسداران ضد خلقی در طول سالها در راس این ارگان سرکوب خدمتگزاری کرده و هزاران تن از نوجوانان و جوانان را با عربده های "فتح قدس" و "کربلا" و با آویزان کردن "کلید بهشت" بر گردنشان، به روی میادین مین فرستاد و در جبهه های جنگی که سود آن تنها و تنها به جیب قدرتهای بزرگ جهانی و سرمایه داران ضد خلقی دو کشور ریخته شد به کام مرگ روان ساخت. علاوه بر این، کاندید کنونی ریاست جمهوری در نقش رهبری سپاه پاسداران ضد خلقی دستانش تا مرفق به خون توده های تحت ستم در سراسر ایران بویژه در کردستان، ترکمن صحرا و بلوچستان و خوزستان و آلوده است. او یکی دیگر از دشمنان قسم خورده مردم تحت ستم و مطالبات آزادیخواهانه و دمکراتیک آنهاست که اکنون با پز "انتقاد" به برخی سیاستهای اقتصادی دولت احمدی نژاد در لباس دفاع از منافع مردم برای گرم کردن شعبده بازی انتخاباتی ریاست جمهوری به صحنه فرستاده شده است.

 

و بالاخره چهارمین کاندید انتخاباتی ریاست جمهوری رژیم، رییس جمهور کنونی، محمود احمدی نژاد قاتل و تیر خلاص زن معلوم الحال است که تنها یادآوری سابقه 4 سال رياست جمهوری اش و حجم جنایاتی که در همین دوره کوتاه بر علیه کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان،دانشجویان و خلقهای تحت ستم ما مرتکب شده بخوبی ماهیت ضد خلقی او و سیستم انتخاباتی ای که او یکی از به اصطلاح کاندیداهای مورد تاییدش است را نشان می دهد. او که در جریان "انتخابات" دوره پیش، با برخورداری از تاییدات ولی فقیه نظام به ریاست جمهوری رسید،در تبلیغات عوامفریبانه بوقهای تبلیغاتی حکومت و غرب بیشرمانه حاصل رای "طبقه کارگر" ایران و انعکاس خواست عمومی برای "بهبود اوضاع اقتصادی" جا زده شد. واقعیت البته خیلی زود عمق چنان فریبکاری را نشان داد. چرا که نه تنها در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد کوچکترین بهبودی در اوضاع اقتصادی توده ها ایجاد نشد بلکه فقر و گرسنگی و بیکاری و تورم و فساد هر چه بیشتر تار وپود حیات اکثریت جامعه و بویژه طبقه کارگر را درنوردید. علاوه بر این دولت تبهکار و سرکوبگر احمدی نژاد با سازماندهی یکی از وحشیانه ترین امواج سرکوب و قهر بر علیه کارگران،زنان، دانشجویان، جوانان و خلقهای تحت ستم در سالهای اخیر کوشیده تا کابوس اختناق مرگبار دهه 60 را بر فضای جامعه تحت سلطه ما بگستراند. در زمان او بود که کارگران را با شدت هر چه بیشتری سرکوب و وحشیانه در ملا عام به تازیانه بستند، زنان مقاوم را شبانه روز و بی وقفه در خیابانها مورد اذيت و آزار قرار دادند ، به گردن جوانان عاصی و معترض آفتابه انداختند، هزاران تن از مزدوران بسیجی و اطلاعاتی را در قالب گشتهای ضد خلقی به جان مردم انداخته و با بگیر و ببندی کم سابقه، زندانها را هر چه بیشتر مملو از فعالین سیاسی و مخالفین کردند. اکنون در نمایشات انتخاباتی رسوای جاری، احمدی نژاد مزدور و جنایتکار یکی دیگر از "گزینه هایی" ست که مردم می توانند به شرط شرکت در "انتخابات" به او رای بدهند!

 

بررسی مختصر سابقه و ماهیت کاندیداهای مورد تایید جمهوری اسلامی در "انتخابات" جاری نشان می دهد که سيستم انتخاباتی جمهوری اسلامی چهار مجرم جنایتکار شناخته شده که همگی دستشان تا مرفق به خون کارگران و خلقهای تحت ستم ما آلوده است را جهت به اصطلاح انتخاب به نمايش گذاشته است. اینان کسانی هستند که با التزام به ولایت فقیه (اصلی که دیکتاتوری بی قید و شرط طبقه حاکم بر علیه توده های ستمدیده را قانونی می کند) به مثابه شرط اول تایید صلاحیتشان توسط شورای نگهبان، به کاندیداتوری برگزیده شده اند. بنابراین چه با توجه به سیستم ضد دموکراتیک انتخابات در جمهوری اسلامی بطور کلی و چه با توجه به ماهیت کاندیداها و شرایطی که نمایش انتخاباتی جاری در آن صورت می گیرد، واضح است که مردم مبارز ایران باید قاطعانه این نمایش انتخاباتی را نیز تحریم کنند که البته همه نشانه ها نیز بیانگر چنین تصمیمی از جانب اکثریت مردم ایران است. در شرایط کنونی تنها کسانی و طبقه ای مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی را تأیید و دیگران را برای رأی دادن تشویق می کنند که علیرغم هر "نق" و به اصطلاح انتقادی هم که به جمهوری اسلامی دارند، منافع کلانی از بقا و استمرار این رژیم برده و می برند- که البته خود نیز بر این امر کاملاً واقفند. در مورد افراد و نیروهایی هم که تحت هر نام و دستاویزی خود را اسیر تبلیغات طبقه حاکم و بلندگوهای امپریالیستی قرار می دهند باید گفت که آنان با شرکت و یا تایید شرکت در "انتخابات" کاری جز فریب توده ها و طولانی تر کردن عمر رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی نمی کنند.

 

تجربه سالها زندگی در زیر حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی نشان داده است که انتخابات در این رژیم فاقد کمترین پیش شرطهای یک انتخابات دمکراتیک بوده و نمایشات انتخاباتی تاکنونی جمهوری اسلامی حتی شباهتی به انتخابات مرسوم بورژوایی در کشورهای متروپل ندارد که در جریان آن مردم امکان می یابند از میان استثمارگرانشان یعنی از میان کاندیداهای معرفی شده از سوی طبقه حاکم یکی که بنظرشان کمتر "بد" است را انتخاب کنند. بر عکس، تحت دیکتاتوری حاکم در جریان نمایشات انتخاباتی تاکنونی در "کشور امام زمان" این نه رای مردم بلکه اراده دیکتاتوری حاکم در بالاترین سطوح تصمیم گیری ست که نتیجه هر دوره از نمایشات انتخاباتی را از قبل تعیین کرده و می کند. برگزاری رسمی مضحکه انتخابات در این رژیم اساسا به منظور بزک کردن چهره دیکتاتوری حاکم و انتصابات حکومتی ای ست که مرتجعین و فریبکاران نام انتخابات بر آن نهاده اند.

 

روی این حقیقت باید تأکید نمود که در طول سه دهه گذشته به دور از صندوقهای رای گیری جمهوری اسلامی، تجلی واقعی رای قلبی توده های تحت ستم ما در سطوح و اشکال مختلف در اعتراضات روزمره کارگران گرسنه و بجان آمده از مظالم رژیم، در مبارزات دلاورانه زنان، در اعتراضات دانشجویی،در مبارزات خلق های تحت ستم و در یک کلام در شورشهای توده ای قهر آمیزی منعکس شده که هر جا که فرصت بروز یافته اند، کل دم و دستگاه ارتجاعی حاکم را به مصاف طلبیده و با سردادن شعار مرگ بر جمهوری اسلامی ، زنده باد آزادی و ... اراده حقیقی اکثریت مطلق جامعه تحت سلطه ما را برای نابودی رژیم و نظام استثمارگرانه حاکم و برقراری یک رژیم واقعا دمکراتیک به منصه ظهور رسانده اند. واقعيت اين است که انتخاب واقعی اکثريت مطلق مردم ما سرنگونی رژيم جنايتکار کنونی با همه دارو دسته های درونی اش می باشد که آنها همواره  اين خواست بر حق را با عدم شرکت در نمايشات مضحک انتخاباتی حمهوری اسلامی به نمايش می گذارند. بکوشیم تا با تحریم هر چه گسترده تر نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی و کانالیزه کردن انرژی مبارزاتی مردم در جهت تقویت مبارزات انقلابی و شعله ور نمودن آتش انقلاب اجتماعی بر عليه نظام استثمارگرانه کنونی شرايط را جهت تجلی رای واقعی توده های تحت ستم هر چه آماده تر سازیم.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com