به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 114، آذر ماه 1387 

مريم
خلیج عدن: مبارزه با "دزديهای دريايی"،
یا تلاش برای افزايش حضور نظامی قدرتهای امپرياليستی در  منطقه
خليج عدن (۱) بخشی از راه دريايی تجاری کانال سوئز (بين دريای مديترانه و دريای عرب در اقيانوس هند) می باشد و از نقشی بسيار حياتی در تجارت جهانی برخوردار است. در سالهای اخير با افزايش ناامنی در آبهای اين منطقه و تشدید مسابقه تسليحاتی بین دولتهای وابسته منطقه امکان بروز جنگ (به بهانه ايجاد امنيت در راه های تجارت دريايی) نيز افزايش يافته است. به عنوان مثال عکس العمل دولتهای ضدخلقی منطقه و امپرياليستها به ماجرای اخير (ربوده شدن نفتکش "سيرياس استار" توسط دزدان دريايی که وسيعأ در رسانه ها منعکس شد) در اين خليج به روشنی مشخص کرد که خطر بروز جنگ و درگيری های نظامی ، مردم محروم اين مناطق را شديدأ تهديد می کند.
خليج عدن به دليل تعداد زياد دزدی های دريايی که در آن صورت می گيرد به "راه دزد دريايی" مشهور است. در سالهای اخير ارتش آمريکا دخالتهای نظامی خود در کشور سومالی را افزايش داد و برای پیشبرد مقاصد ضد خلقی خویش سلاح و مهمات زيادی را وارد اين کشور کرده و بی ثباتی سياسی- اجتماعی آن را تشديد کرد.  درنتيجه دار و دسته های دزدان دريايی توانستند خود را به آخرين تجهيزات و مهمات پيشرفته مجهز کنند و عمليات های پیچیده خود را افزايش دهند. در سال ۲۰۰۷ بيش از ۶۰ کشتی و در سال  ۲۰۰۸ بيش از ۹۲ کشتی در خليج عدن مورد حمله قرار گرفتند و ۱۲ تا از اين کشتی ها همراه با ۳۰۰ سرنشين آنها هنوز در اسارت دزدان دريايی قرار دارند.  در سال ۲۰۰۸ نيز چندين حمله مهم در آنجا صورت گرفت.  به عنوان مثال يک کشتی ايرانی که ۴۰ هزار تن سنگ آهن را از چين به هلند ميبرد، همراه با ۲۹ سرنشين آن در ۲۱ آگوست ۲۰۰۸ در اين خليج ربوده شد و در ۱۰ اکتبر پس از مذاکره و پرداخت چند ميليون دلار به دزدان دريايی آزاد شدند.  در ۱۵ سپتامبر نيز يک نفتکش ژاپنی در آبهای نزديک سومالی ربوده شد که سرانجام همراه با ۲۲ سرنشين آن پس از ۶۲ روز و با پرداخت ۵·۲ ميليون دلار باز پس گرفته شد. گفته ميشود که اين مبالغ (و پولهايی که در عمليات پيش از آنها به دزدان دريايی پرداخت شده) به حسابهای بانکی (در کشورهای عربی و اروپا) متعلق به دار و دسته های مزدور اسلامی و ارتجاعی سومالی واريز شده اند.
يکی از "دزدی های دريايی" جنجالی در ماه های اخیر ربوده شدن کشتی "م. و. فينا" در ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۸ بود. اين کشتی (متعلق به دولت اوکراين) در زمان وقوع حادثه ، در حال حمل ۳۳ تانک ۷۲T- ساخت روسيه و مقدار زيادی سلاح و مهمات ديگر برای دولت کنيا بود. در آن زمان مسئوليت محافظت از آبهای منطقه به عهده "نيروهای مشترک ۱۵۰" بود که سه کشتی جنگی برای محافظت از "فينا" همراه کرده بود. (۲) و دومين واقعه مهم نيز ربوده شدن نفتکش "سيرياس استار" بود. اين کشتی نفتکش حامل مقدار زيادی نفت خام به ارزش ميليون ها دلار  بود، از خليج عدن ربوده شده و به محلی که ۴۵۰ گره دريايی با سواحل آفريقا فاصله دارد، برده شد.
پس از حادثه ۱۸ نوامبر، زحمتکشان کشورهای منطقه خطر تشدید بحران و بروز درگيريهای نظامی را هر چه بيشتر احساس کردند. در ۱۸ نوامبر ۲۰۰۸ ناوگان هندی "آ. ن. س. تابار" (ناوگان ساخت روسيه که حامل موشک اسرائيلی "باراک" و موشک جديد و بسيار پيشرفته هندوروسی "باراموس" بود و برای حفاظت از کشتی های تجاری هند در منطقه حضور داشت) به کشتی ای که تصور ميکرد متعلق به دزدان دريايی سومالی است، حمله کرده و آن را در سواحل عمان غرق کرد. پس از ۵ روز يکی از سرنشينان کشتی غرق شده نجات يافت و معلوم شد که آن کشتی متعلق به دزدان دريايی نبوده، بلکه يک کشتی ماهيگيری تايلندی به نام "اکاوات ناوا ۵" بوده است. صاحب اين کشتی نیز به نوبه خود ادعا کرده که "اکاوات ناوا ۵" چند ساعت پيش از حمله موشکی به آن، توسط دزدان دريايی ربوده شده بود. پس از اين ماجرا زحمتکشان کشورهای منطقه و بخش آگاه آنها که می دانند دولتهای ارتجاعی منطقه و اربابان امپرياليست آنها به بهانه حفظ امنيت راه های تجاری به جنگ افروزی عليه زحمتکشان منطقه خواهند پرداخت، خشم خود به دشمنانشان را به طرق مختلف نشان داده و به اعتراض پرداختند. 
هر کدام از دولتهای منطقه و اربابان امپرياليست آنها در تلاش اند که در مبارزه با دزديهای دريايی و تلاش برای حفظ امنيت راه های تجاری از رقبای خود پيشی گرفته و درنتيجه کنترل مهمترين و سودآورترين مسيرهای تجارت دريايی جهان را در دست خود بگيرند. هرچند که خليج عدن هميشه جولانگاه ناوگانهای دريايی قدرتهای امپرياليستی و یا همکاران آنها بوده و در زمان ربوده شدن "سيرياس استار" نيز تعداد زيادی از ناوگانهای جنگی آمريکا و آلمان و انگليس و فرانسه و روسيه و هندوستان و مالزی در آنجا حضور داشتند، اما ربوده شدن "سيرياس استار" بهانه ای شد در دست امپرياليستها و قدرتهای محلی وابسته به آنان برای توجیه افزايش حضور نظامی خود در منطقه. به عنوان مثال ناوگانهای روسيه و هندوستان بلافاصله به سمت خليج عدن به حرکت درآمدند و روسيه اعلام کرد که پايگاه نظامی (زمينی) خود در عدن را (که پس از دوران جنگ سرد متروکه مانده بود) مجددأ فعال خواهد کرد. دولت آمريکا مبارزه با دزدان دريايی را (با این ادعا که وابسته به القاعده هستند) بخشی از به اصطلاح "مبارزه با تروريسم جهانی" خوانده و به این ترتیب برای سیاستهای جنگ طلبانه و میلیتاریستی خویش بازار گرمی کرده و اخیرا درصدد افزايش تعداد ناوگانهای خود در منطقه برآمده است. اتحاديه اروپا نيز که در اواخر سال گذشته اولين مأموريتهای نظامی نيروی دريايی مستقل خود (از ناتو) را با اعزام ناوگانهای جنگی خود به عنوان اسکورت کشتی های حامل کمکهای غذايی به سومالی شروع کرد، اکنون نيز تحت عنوان "جنگ با تروريسم جهانی" خواهان افزايش حضور نظامی خود (بطور مستقل از ناتو) در منطقه است و اعلام کرد که در ماه آينده ۱۰ ناوگان جديد به خليج عدن خواهد فرستاد. دولت مصر نيز (که اعلام کرده بود که ناامن شدن راه های آبی منطقه به درآمدهای آن در کانال سوئز لطمه زده است) خواهان استقرار ناوگانهای جنگی خود در منطقه شد و در اين رابطه با دولت سومالی وارد مذاکره گرديد.
سرمايه داران و لاشخورهای نوظهوری نيز که با استفاده از کمپانی های بسيار سودآور خود به نام "سازمانهای امنيتی خصوصی" جايی در بازارهای بورس نيز پيدا کرده اند، از موقعيت کنونی استفاده کرده و در اين رابطه به جنب و جوش برای ارائه "خدمات استثنايی" خود به دولتهای امپرياليستی درآمده اند. اين "خدمات استثنايی" در واقع همان است که وسيعأ در عراق انجام شده ، يعنی فرستادن نيروهای شبه نظامی و جنايتکاران بين المللی (که بطور قراردادی در استخدام "شرکتهای خصوصی امنيتی" هستند) به مناطق جنگی و استفاده از آنها در انجام کثيف ترين جنايات بر علیه خلقهای تحت ستم و برای ارتش های امپرياليستی. اين شرکتهای خصوصی حفاظتی (که درواقع دسته هايی از شبه نظاميان جنايتکار هستند که بطور قراردادی و غيرمستقيم و در خدمت امپرياليستها قرار گرفته اند) که در حال حاضر در حال خروج از عراق هستند، می توانند با استفاده از نيروی دريايی و کشتی های جنگی خود در مناطق نفت خيز "خدمات" اشان را به امپرياليستها ادامه دهند و امپرياليستها نيز (که بخشی از جنايتهايشان به دست نيروهای آدمکش اين شرکتهای خصوصی انجام ميشود) هم به اهداف اقتصادی- سياسی خود ميرسند و هم نقش خود را در جنايات جنگی پنهان می کنند. (يکی از اين شرکتهای بزرگ، کمپانی مشهور "بلک واترز" است که پيش از اين نيز مطلبی در رابطه با "خدمات" آن به امپرياليستها در عراق، در پيام فدايی نوشته شده است.)

يکی از مهمترين دلايل افزايش ناامنی در راه های مهم دريايی را ميتوان وضعيت سياسی موجود در سومالی دانست.  از ژانويه ۲۰۰۷ تاکنون بيش از ۱۰ هزار نفر در سومالی کشته و بيش از يک ميليون نفر آواره شده اند.  بيش از نيمی از جمعيت اين کشور جنگ زده زير خط فقر زندگی می کنند. در چنین شرایطی عمليات پيچيده شبه نظامی که به عنوان دزدی های دريايی صورت می گيرند، اغلب توسط روسای قبايل وابسته به دولت موقت فدرال سومالی (که قدرت سياسی اش در اين کشور بسيار ضعيف و متزلزل است) رهبری می شوند. تشکيل اين دولت وابسته به امپرياليسم در اواخر سال ۲۰۰۶ توسط نيروهای اشغالگر اتيوپيايی با حمايت دولت و ارتش آمريکا شکل گرفت. رئيس جمهور موقت سومالی يکی از روسای مجمع قبايل منطقه خودمختار "پانتلند" است. اين منطقه تحت تسلط قبايل مسلمان است که اکثر گروه های دزدان دريايی به آنها وابسته بوده و منابع مالی آنها را از اين طريق تامين می کنند. پيچيدگی باورنکردنی و ابعاد وسيع عمليات دزدان دريايی نشان ميدهد که اين گروه ها به قدرتهايی بين المللی وابسته هستند و ارتباطات و تشکیلات وسيع سياسی- مافيايی بين المللی دارند. به عنوان مثال درآمد تنها يک روستای کوچک در اين منطقه به نام روستای "ايل" از عمليات "دزدی های دريايی" در سال جاری حدود ۳۵ ميليون دلار بوده است ، و گفته ميشود که در حال حاضر بيش از ۲۲۰ گروگان در اين روستا زندانی هستند.

بررسی اوضاع جاری در منطقه نشان می دهد که مسئوليت اوضاع کنونی در سومالی و ناامنی راه های تجاری دريايی مستقيمأ متوجه دولت آمريکا است که روسای مرتجع قبايل و جنايتکاران محلی را تحت حمايت تسلیحاتی و مادی خود قرار داده و با ایجاد ناامنی نه تنها به توجیه حضور نظامی خود در منطقه می پردازد بلکه زمینه را برای تحکیم سلطه امپریالیستی خویش و گسترش سیاستهای جنگ طلبانه اش هر چه بیشتر آماده می کند. (۳)

زيرنويس ها:

(۱)خليج عدن که هر ساله بيش از ۲۱ هزار کشتی از آن عبور می کنند، در دريای عرب بين يمن و سومالی (در شاخ آفريقا) واقع شده و از سمت شمال غربی به دريای سرخ متصل است. حدود ۱۱ درصد نفت منطقه از خليج عدن ميگذرد و از طريق کانال سوئز به تصفيه خانه های منطقه برده ميشود.

(۲) "نيروی مشترک ۱۵۰" (CTF-150) يک نيروی نظامی- دريايی چند مليتی است که با هدف کنترل راه های دريايی (و متوقف و بازرسی کردن کشتی های "مشکوک") به عنوان بخشی از به اصطلاح "مبارزه با تروريسم جهانی" در منطقه شاخ آفريقا ايجاد شد و دارای پايگاهی لجستيکی در شاخ آفريقا می باشد. اکثر نيروهای " CTF-150" را (علاوه بر نيروهای کانادا، دانمارک، پاکستان، استراليا، ايتاليا، هلند، نيوزيلند، پرتقال، اسپانيا و ترکيه) سربازان نيروی دريايی آمريکا و انگليس و فرانسه و آلمان تشکيل ميدهند که مسئوليت حفاظت از خليج عدن و آبهای عمان و دريای عرب و دريای سرخ و اقيانوس هند را به عهده دارند. هر ۴ تا ۶ ماه يکبار فرماندهی عمليات ها ميان ارتش های کشورهای عضو می چرخد. اين نيرو تاکنون چند عمليات مهم انجام داده (منجمله عملياتی که در شمال دريای عرب  در حمايت از حمله آمريکا به عراق و يا عملياتی که در اقيانوس هند در حمايت از جنگ امپرياليستی در شاخ آفريقا) که مجموعأ به نام (MOS) "عمليات حفاظت دريايی" مشهور هستند. برای مبارزه با دزديهای دريايی، در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۸ توسط "نيروهای مشترک ۱۵۰" راه باريکی در وسط خليج عدن به نام "منطقه گشت امنيت دريايی" ايجاد شد.    

(۳) حضور ناوگانهای آمريکا در آبهای منطقه از دوران جنگ سرد چشمگير بوده و مرتبأ افزايش يافته است. در سال ۱۹۹۲ نيز دولت آمريکا تحت لوای کمک به قربانيان قحطی، نيرو و سلاح زيادی را وارد خاک سومالی کرد و پس از اولين نبرد "موگاديشو" به حمايت از جنگ سالارهای جنايتکار (روسای قبايل مرتجع و سران دزدان دريايی و وابستگان به دولت سومالی) پرداخت.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com