به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 111 ، شهریور ماه 1387 

 

 

تلاشهای ضد انقلابی رژیم برای لاپوشانی جنایات دهه 60!

 

سالهاست که به همت خانواده های زندانيان سياسی ای که فرزندان دلبند و عزيزانشان در دهه 60 و به خصوص در جريان قتل عام زندانيان سياسی در سال 67 توسط جلادان رژيم جمهوری اسلامی به خاک و خون کشيده شدند،گلزار خاوران به محلی برای بزرگداشت خاطره همه زندانيان سياسی در دهه 60 در سراسر ايران تبديل شده است. خانواده های داغديده و مبارزِ انقلابيون به خون خفته در خاوران، از همان زمانی که با افشای جنایت هولناک جمهوری اسلامی و کشف اجساد برخی از قربانیان این فاجعه، فهمیدند که این گلزار،  محل دفن عزیزانشان است، هر سال ضمن تجمع در آنجا کوشیدند تا خاطره عزیزان خویش را پاس دارند و نگذارند که جنایت سبوعانه رژیم جمهوری اسلامی مشمول مرور زمان شده و از خاطره ها محو گردد. این اقدام خانواده ها و دوستداران زندانیان سیاسی دفن شده در خاوران از آنجا که رسوایی و ننگ جنایت تاریخی جمهوری اسلامی را هر ساله بیش از پیش عمومی و علنی کرده و در افکار عمومی مطرح می کند، مانند خاری در چشم گردانندگان دیکتاتوری حاکم فرو رفته است. در نتیجه تجمع کنندگان در خاوران از همان آغاز همواره با پاسداران حافظ رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی مواجه بوده اند که با اذیت و آزار و حتی ضرب و شتم آن خانواده ها کوشيدند مانع از گردهمایی آنان در محل گورهای دسته جمعی و بی نام و نشان عزيزانشان گردند. اما اين خانواده ها با مبارزه و مقاومت خويش و با تحمل رنجها و مصائب زياد توانستند در طول زمان خاوران را به محل ياد بود آزاديخواهان و محلی برای تجمع عاشقان و مشتاقان آنان تبديل کنند.

 

با توجه به تجارب سالهای اخیر، سياست امسال رژيم جمهوری اسلامی اعمال فشار هر چه بيشتری بر خانواده های جانباختگان دهه 60 و قتل عام سال 67 بود. به اين خاطر در شهريور امسال دست اندرکاران رژيم با تمهیدات مختلف و از جمله با تهدید و ارعاب خانواده ها کوشیدند تا از تجمع خانواده ها در خاوران جلوگيری نمایند. امسال شدت عمل به گونه ای بود که در روز تجمع خانواده ها نيرو های امنيتی و لباس شخصی ها يعنی همان "سربازان گمنام امام زمان" با توسل به خشونت و ضرب و شتم خانواده ها و شکستن شيشه ماشين هائی که خانواده ها با آنها  به خاوران آمده بودند اجازه ندادند که حتی خانواده جانباختگان دهه 60 خود را بر مزار عزيزانشان برسانند. با این حال و برغم ضرب و شتم تجمع کنندگان و ممانعت از ورود آنها به خاوران تعدادی از آنها با تجمع در محلی دورتر از خاوران و تعدادی دیگر در قطعه 33 بهشت زهرا که محل دفن کمونیستها و انقلابیون دهه 50 است باز هم یاد عزیزان خویش را پاس داشتند.

 

گل زار خاواران که محل دفن تعداد زيادی از جانباختگان قتل عام سال 67 می باشد، حالا ديگر سالهاست که به محل تجمع خانواده های مبارز آن به خون تپیدگان تبديل شده است. خانواده ها با قاب عکسی از عزيزانشان در يک دست و دسته گلی در دست ديگر به خاوران می روند تا با گلباران خاوران ياد فراموش نشدنی عزيزانی را پاس دارند که در آن تابستان خونين به جمهوری اسلامی "نه" گفتند و به همين خاطر قلب سرخشان بدست جلادان حاکم از طپيدن باز ماند. در اين سالها به رغم همه رنجها و مرارتها و عليرغم اينکه بارها خانواده ها مورد يورش پاسداران رژيم قرار گرفته بودند، اما تجمع بر مزار شهدا همواره برگزار گشته و خانواده ها خواست مجازات آمرين و عاملين اين جنايت را فرياد زده اند. به همين دليل هم به حق بايد گفت که در کنار فعاليتهای نيروها و سازمانهای انقلابی، تجمعات و اعتراضات و افشاگريهای خانواده های داغدار نقش بسزائی در زنده نگهداشتن خاطره آن عزيزان داشته و اجازه نداده که تلاشهای جمهوری اسلامی جهت زدودن خاطره اين جنايت بزرگ از اذهان مردم ما قرين موفقيت گردد. 

 

سردمداران جمهوری اسلامی در چارچوب سیاست ضد خلقی خود در لاپوشانی جنایت قتل عام زندانیان سیاسی و منحرف کردن افکار عمومی از این فاجعه، از يک سو با تهديد و سرکوب و جلوگيری از تجمع خانواده های جانباختگان می کوشند تا اين جنايت باور نکردنی را از خاطره مردم زدوده و يا آن را کمرنگ سازند و از سوی ديگر در تلاشند تا هرجا که نمی توانند دست خود را در سازماندهی و طرحریزی این قتل عام وحشتناک بپوشانند با کمک قلم به مزدانی که اکثراً آشکار و نهان سر در آخور رژيم دارند، واقعيت اين جنايت را کوچک تر از آنچه که بود جلوه داده و مسببين آنرا صرفا خمينی و يا جلادانی که در اين فاصله مرده اند، قلمداد کنند تا بدين وسيله کارگزاران کنونی در اين جنايت بی تقصير نشان داده شوند. در همين راستا است که در سالهای اخير شاهد معرکه گيری کسانی بوديم که می کوشيدند داغديدگان اين جنايت را به فراموشی و بخشش فرا بخوانند. و يا اخيرا می بینیم که عده ای به سردمداری اصلاح طلبان ضد خلقی و فریبکار حکومتی جهت پاک کردن دستان به خون آلوده خود از فاجعه کشتار زندانیان سیاسی، از ضرورت احترام به "حقوق شهروندان خاک شده در خاوران"  سخن می گویند.  آنها همچنين این طور جلوه می دهند که می توان در کشوری که "حقوق شهروندان" آن محلی از اعراب ندارد از اين مقوله در حق جانباختگان دهه 60 سخن گفت و گويا مردم ما با رژيم جمهوری اسلامی مواجه نيستند که در روز روشن حقوق  شهروندان زنده اش به وحشيانه ترين شکلی پايمال قدرت سرکوبگر حاکم می شود.

 

مروجان فریبکار این ایده باطل، به بهانه احترام به حقوق شهروندان می کوشند رژيم جمهوری اسلامی را از آماج خشم مردم به دور کنند در حاليکه جلادان حاکم امروز جدا از همه سرکوبگريها و جناياتشان با وقاحت تمام با انداختن آفتابه به گردن جوانان، آنها را در انظار عمومی مسخره و تحقير می کنند. امروزه اصلاح طلبان حکومتی در شرایطی به صرافت "حقوق شهروندان خاک شده در خاوران" افتاده اند که در زمان جنايت بزرگ تابستان 67 خود از صحنه گردانهای جنايات رژيم بودند و هنوز هم آثار خون عزيزان ما  بر دستانشان ديده می شود. آنها برای فريب مردم ما رياکارانه مدعی می شوند که "دانستن حق مردم است" اما در تمام اين سالها با سرکوب و ارتکاب به انواع جنايت های وحشيانه مانع از "دانستن" و آگاهی مردم از واقعيت ها شده اند و اتفاقا برای جلوگيری از دانستن و آگاهی جوانان تاکنون کلامی در باره علل کشتار سال 67 و چگونگی و ابعاد آن و يا تعداد کشته شدگان و حتی محل دفن همه آن عزيزان سخن نگفته اند. آنها با تبليغ فراموشی و بخشش در تلاش اند تا قتل عام وحشيانه سال 67 را از خاطره مردم ما محو کرده و آن را به واقعه ای که در سالهای دور و به دست کسانی که ديگر وجود ندارند، رخ داده تبديل کنند و بدين وسيله مسئوليت آن قتل ها از گردن کليت رژيم جنايتکار جمهوری اسلامی که ظلم و ستم و جنايت از وجوداش جدائی ناپذير است بیاندازند؛ اما اين تلاش مذبوحانه در شرايطی است که خانواده ها و تمامی انسانهای آگاه و آزاده که در زير ضرب و شتم گماشتگان ولی فقيه و همه سردمداران جمهوری اسلامی ياد آن عزيزان را هر سال گرامی می دارند هرگز اجازه نمی دهند که خواست مجازات آمرين و عاملين اين جنايت در عوام فريبی های جناح های درونی رژيم دار و شکنجه به فراموشی سپرده شود.

 

رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی می پنداشت که با پنهان کردن خائفانه قتل عام زندانيان سياسی و مخفی کردن اجساد هزاران تن از زندانیان سیاسی قهرمان که در آن کشتار وحشیانه جان باختند می تواند بر این جنایت رذیلانه سرپوش بگذارد و با خفه کردن صدای اعتراض خانواده های این عزیزان و توده های آگاه و مبارز کشتار زندانیان سیاسی را پنهان نگهدارد. اما در طول سالهایی که از این قتل عام وحشیانه می گذرد، پایداری و مقاومت خانواده ها و نزدیکان جانباختگان از یکسو وفعالیتهای افشاگرانه ارزشمند نیروهای مبارز و انقلابی در سطح بین المللی همه و همه باعث شد که جمهوری اسلامی به هیچ رو نتواند سیاست سکوت و یا "فراموش کنید!" و "ببخشید!" را به مردم ما القا سازد. با گذشت هر سال از قتل عام سال 67 ابعاد رسوایی ناشی از این جنایت چه در داخل کشور و در میان نسل جوان و چه در سطح بین المللی هر چه بیشتر بر دامن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی نشست و درست به همین دلیل است که ما در سالهای اخیر شاهد تلاشهای ضد انقلابی و فریبکارانه جدیدی از سوی سردمداران این رژیم می باشیم تا با طرح جسته و گریخته گوشه هایی از ابعاد این فاجعه از طریق قلم به مزدان و وبسایت گردانان مزدور خویش ، و با اشاعه ایده های رذالت بار دروغین و انحرافی با این مضمون که مثلا رژیم در آن سالها در "موقعیت بحرانی" قرار داشت و "مجبور" به چنین جنایتی بود؛ و یا اگر جانباختگان دهه 60 نیز به قدرت رسیده بودند همین "کشتار" ها را براه می انداختند و ... بکوشد تا دست کارگزاران کنونی و در نتیجه کلیت نظام سرکوبگر حاکم  در این جنایت تاریخی را شسته و آن را مشمول مرور زمان ساخته و بقول خود با این تاکتیک یعنی ارائه روایت جعلی این ابزار را "یکبار و برای همیشه" از "دست اپوزیسیون" خارج سازد. این واقعیت یعنی تلاشهای وسیع و سازمانیافته جمهوری اسلامی برای شستن دستهای کثیف خود در برنامه ریزی و اجرای جنایت های دهه 60 وظیفه نیروهای مبارز و آزادیخواه را جهت افشای این سیاست ضد انقلابی دوچندان کرده و ضرورت کوشش و پیکار هر چه وسیعتر برای مهیا کردن شرایط محاکمه آمرین و عاملین این جنایات را هر چه وسیعتر در مقابل آنها قرار می دهد.

 

واقعيت اين است که در دهه 60  نه يک دسته خاص بلکه همه دارو دسته های درونی جمهوری اسلامی،  خود، از آمرين و عاملين قتل عام نسلی از بهترین فرزندان مردم ما در جریان اين جنايت بزرگ بوده و بايد پاسخگوی نقش خود در اين جنايت باشند. مردم ما هرگز فراموش نمی کنند که سرکوبهای جمهوری اسلامی و جنايات بی سابقه قداره بندان حاکم جز برای اشاعه وحشت در سطح جامعه و در نتيجه حفظ نظام ظالمانه موجود نبوده است . نظامی که تا زمانيکه پا برجاست شکنجه و دار و جنايت ذاتی آن می باشد به همين دليل هم برای رسيدن به جامعه ای که از دار و شکنجه و زندان اثری باقی نماند قبل از هر چيز بايد نظام سرمايه داری حاکم را به زير کشيدو با سرنگونی کليت رژيم جمهوری اسلامی ، شرايط را برای مجازات همه آمرين و عاملين قاتلين عزيزان و فرزندان دلبند مردم آماده نمود.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com