به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 111 ، شهریور ماه 1387 

 

برگردان به فارسی: همسایه

 

 

مصاحبۀ روزنامۀ دی وِلت "Die Welt" با ژنرال ارتش آمریکا "جان ابیزید"

8 آگوست 2008

 

 

"ما باید با دشمنانمان صحبت کنیم"

 

سؤال: با خطر دستیابی ایران به سلاح اتمی چگونه برخورد می کنید؟

ابیزید: در رابطه با این مسئله در حالی که آمریکا با ایران صحبت می کند، نرمش نشان می دهد. ما باید در حقیقت با دشمنانمان صحبت کنیم و بدون سؤ تفاهم به آنها بفهمانیم که ما چه انتظاری از آنها داریم. همانطوری که با شوروی کردیم. ما باید به ایران بفهمانیم آنطوری که به شوروی و چین فهماندیم که اگر بخواهید اسلحۀ اتمی بکار برید، ابتدا نابودی ملتتان را در بر خواهد داشت. من فکر نمی کنم که ایران خود دست به خودکشی بزند. ترساندن ما شر خواهد بود. ایران کشوری است با قدرت مرکزی چند گانه و در حال نزاع با یکدیگر. بی تفاوت از آن که رئیس جمهور دیوانه اش چه می گوید، معتقد نیستم که ایرانی ها اشتیاق به آغاز جنگ اتمی را داشته باشند. اسرائیلی ها می توانند تا یک نقطۀ مشخصی از خود دفاع کنند. آنگاه که به این نقطۀ مشخص رسید، ما با اسرائیل در این باره صحبت خواهیم کرد که اگر ایرانی ها یک اسلحه ای بسازند و تولید کنند، ما چه خواهیم کرد. رابطه آمریکا و اسرائیل در بیست سال آینده از یک رابطه کشوری کنونی به یک اتحاد همه جانبه می انجامد، که هیچگونه سوء تفاهمی ایجاد نکند.

 

سؤال: آلترناتیو چه خواهد بود؟

ابیزید: آلترناتیو جنگ است. آیا در حال حاضر می خواهیم علیه ایران جنگ راه بیاندازیم؟ رئیس جمهور آینده آمریکا اگر باراک اوباما و یا جان مک کین باشد، توصیۀ خوبی نیست، که تهدید به جنگ کنار گذاشته شود. بله ما باید وظیفه مان را انجام دهیم. درگیری ما را به کجا رهنمود می کند؟ بعضی ها معتقد هستند که ما باید پروژه اتمی ایران را هدف قرار دهیم و مسئله را چند روزه حل کنیم. اما با تنگه هرمز چه میشود کرد؟ ایران می تواند مانع نیازمندی جهان به نفت منطقه شود و تنگه هرمز را سد کند. با حزب الله در لبنان چه کنیم، با شیعه ها در جنوب عراق، در شرق عربستان چه میشود کرد؟ ایران می تواند آنها را تحریک کند. در مقابل هر عملی عکس العملی هم هست. کره شمالی سلاح اتمی دارد. بالاخره موفق شدیم، که دیگر نیازی نیست علیه آن جنگ راه بیاندازیم. من فکر می کنم که ایران را هم با کمک و همکاری متحدین جهان ادبش خواهیم کرد. به این رژیم ایران نمی توان اطمینان کرد. من روی ملت ایران حساب می کنم، که از رژیمشان ناراضی هستند. یک راهی پیدا خواهد شد، همانطور که راهی پیدا شد که شاه را سرنگون کردند. اگر چنین اتفاقی بیافتد، مسئله شکل دیگری بخود می گیرد. ایران ملتی است با فرهنگ بزرگ تاریخی. ولی در حال حاضر می دانیم که ایران مثل کره شمالی ضعیف هست. ما نباید از آن یک غول بسازیم .

 

سؤال: شما شناخت کافی از خاورمیانه دارید و ژنرال فرمانده نیروهای نظامی در افغانستان و عراق بوده اید. چه مسئله ای در آنجا عمده گی دارد؟

ابیزید: چهار مسئله عمده است:

 مسلمانهای سنی مذهب رادیکال غیر وابسته به رژیمهای منطقه از نوع اوسما بن لادن

 شیعه های رادیکال در ارتباط با ملت ایران

جراحت سنگین درگیری های اسرائیل و فلسطین

وابسته بودن آمریکا به انرژی خاورمیانه.

اما بگذارید تا ابتدا رابطه ها را درک کنیم. حضور آمریکا در خاورمیانه مهم است ولی ثانوی است. مهمتر از آن مردم منطقه هستند. آنها محتوای چیزی هستند که من آنرا "اولین قربانیان جهانی شدن اقتصاد" می فهمم.  برخی مدرنیسم می خواهند و خط "جهانی شدن اقتصاد" را که دیگر مناطق به رفاه بیشتری نائل شده اند، تعقیب می کنند. برخی دیگر "جهانی شدن اقتصاد" را به شیوۀ بن لادن می خواهند. از این زاویه باید دور اندیش تر از آن چیزی بود که تیتر روزنامه های روزانه را در بر می گیرد و فهمید که در دراز مدت نه عراق و نه افغانستان کلید استراتژیک حل بحران منطقه هستند، بلکه پاکستان و عربستان صعودی. پاکستان یک قدرت اتمی متزلزل است. در عربستان باید جنگ بین قشر مذهبی و حکومت فامیل از بین برود. مذهب قشر مذهبی شبیه ایدئولوژی اوساما بن لادن است. چونکه تعلیم و تربیت کشوری در مناطق جنگی مثل وزیرستان پاکستان نه در مرز پاکستان و افغانستان سی سال بود که صورت نگرفته بود، عربستان سعودی مدرسه و مساجد مذهب وهابی در آنجا ساختند تا یک مذهب رادیکال را توسعه دهند. در این مناطق القاعده حضور دارد. آنجا مرکز خطر است.

 

سؤال: آمریکا چه کاری می تواند بکند؟

ابیزید: هیچ کدام از این مسائل نمی توانند امروز یا فردا و یا اینکه پیش از انتخاب رئیس جمهور در آمریکا حل شوند. در خاورمیانه یک تغییرات متمدن صورت می گیرد که تا مدت زمان زیادی طول خواهد کشید. در این رابطه آمریکا باید آنچه را که انگلیسی ها، روسها، و همچنین خود اسرائیل آموخته اند، بیاموزد؛ خاورمیانه را نمی توان کنترل کرد. بدین جهت باید از یک نفوذ مستقیم به نفوذ غیر مستقیم رجعت کنیم تا به هدفمان در منطقه نائل شویم. ما باید بفهمیم که منطقه فرهنگ خود را بر فرهنگ ما ترجیح می دهد و فرهنگ ما را قبول نمی کند. تنها سؤالی که مطرح می شود این است که تا چه حدی می توانیم در اینجا پیشرفت فرهنگ با زندگی انسانها با یکدیگر را در صلح و رفاه وفق دهیم تا اینکه ما و متحدان مان از طرف مذهبی های فناتیک تهدید نشویم. به عنوان مثال افغانستان را نمی توانیم به قرن بیست و یکم بیاوریم. ما می توانیم این کشور را تا آن حد کمک کنیم تا اینکه به یک حکومت مرکزی ملی نائل شود. در این صورت می تواند یک اندازه سودآور باشد، چونکه در یک نقطه تقاطع اقتصاد جهانی قرار گرفته. چین، روسیه و هندوستان را بهم متصل می کند.

 

سؤال: بحث باراک اوباما با جان مک کین راجع به خروج نیروهای آمریکا از عراق و فرستادن چندین واحد به افغانستان را، برای مبارزه با القاعده چگونه ارزیابی می کنید؟

ابیزید: اگر القاعده را در یک محل به عقب می رانیم، در محل دیگری دوباره ظاهر می شود. ما ضعیف شدن القاعده را در افغانستان و ظاهر شدن آنها در عراق را دیدیم. حالا ضعفشان را در عراق می بینیم، ولی رشدشان را در افغانستان، در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان و شاخ آفریقا مشاهده می کنیم. اگر منظور مبارزه با القاعده است، مسئله پاکستان است، نه افغانستان. مستحکم شدن رژیم افغانستان وابسته به آن است که چه اتفاقی در منطقۀ پشتون پاکستان می افتد نه در منطقۀ پشتون افغانستان. کلید مستحکم شدن افغانستان آن است که پاکستان را وادار کنیم که مناطق مرزی اش با افغانستان را کنترل کند. در رابطه با برگزاری انتخابات رئیس جمهوری در آمریکا جای یک استراتژی دانسته برای منطقه خالی است. کاندید ها باید راجع به استراتژی و نه راجع به جابجائی واحد ها بحث کنند. مبارزه علیه سنی مذهبی های رادیکال، محدود کردن نفوذ شیعه های رادیکال ایران، لزوم حل درگیریهای فلسطین و اسرائیل و مسئله وابسته بودن آمریکا به نفت منطقه را نمی شود از یکدیگر جدا کرد.

 

سؤال: آیا جابجائی ارتش آمریکا امکان پذیر است؟

ابیزید: ارتش آمریکا آنقدر مشغول است که نمی توان آنرا بجای دیگر انتقال داد.

چنانچه آمریکا نتواند تمام سربازان ذخیره اش را بسیج کند، نیروی نظامی دیگری موجود نیست. اگر ما بیش از اندازه نظامی گری کنیم ویک دفعه در جای دیگری جنگی آغاز شود، در شرایط بدی قرار می گیریم. خدا حفظ مان کند که اگر جنگی علیه ایران آغاز شود، از کجا نیرو جمع آوری کنیم؟ از این جهت من به هر دو کاندید برای ریاست جمهوری توصیه می کنم که خود را روی استراتژی تحرک ارتش آمریکا متمرکز کنند. ما بیش از اندازه نیروی دریائی و نیروی هوائی داریم. ولی نیروی زمینی مان به اتمام رسید. آنچه که به عراق مربوط میشود، شاید عراق زودتر از افغانستان با ثبات شود. در پنج ماهه اخیر درگیریهای کمتری در عراق بوده است. اگر رئیس جمهور جدید آمریکا در ماه ژانویه سال آینده آغاز بکار کرد، عراقی ها پیشرفت بیشتری خواهند داشت. در هر صورت از دیدگاه های مختلف مباحث سیاسی در آمریکا خارج شدید. ما نمی توانیم بیشتر از آن مدتی که عراقی ها ما را می خواهند، در عراق بمانیم.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com