به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 110 ، مرداد ماه 1387 

وقتی که شاخص ارزش زندگی انسان با پول سنجیده می شود!

سازمان حفاظت محيط زيست امريکا  (ای پی ای )  در ١٠ جولای ٢٠٠٨ اعلام کرد که شاخص ارزش زندگی انسان در امريکا را از 7.8 به 6.9 ميليون دلار کاهش داده است. اين خبر بطور طبيعی اين سوال را طرح می کند که اولا "شاخص ارزش زندگی انسان" چيست؟و ثانيا چرا دولت امپرياليستی امريکا زندگی و جان شهروندان اين کشور را بر اساس پول قيمت گذاری می کند؟

متخصصين دولتهای سرمايه داری با استفاده از فرمولهای مختلف، قيمتی روی زندگی انسان گذاشته و آن را "ارزش زندگی آماری"  (VSL) ناميده اند(1). موسسات سرمايه داری (مانند سازمان حفاظت از محيط زيست، اداره استانداردهای دارويی و غذايی، وزارتخانه های کشاورزی و راه و ترابری، آموزش عالی، بهداشت و درمان، شرکتهای بيمه و بانکها و غيره) از اين شاخص در برنامه ريزيهای اقتصادی و قانونگذاريهای آينده خود استفاده می کنند. توجه به مثال زير چگونگی استفاده و کاربرد اين امر را روش می سازد.  فرض کنيم که فيلترهای جديدی کشف شده اند که موجب کاهش آلودگی هوا و در نتيجه کاهش تلفات ناشی از سرطان ريه را باعث می شوند. طبیعتا این کشف برای نمونه آمار مرگ انسانها از سرطان ريه را از ۲۰۰۰ نفر به ۱۰۰۰ نفر در سال کاهش می دهد. و فرض کنيم که لايحه قانونی جديدی برای مجبور کردن کارخانه داران به نصب اين فيلترها به دولت پيشنهاد می شود که مخارج تصويب و نظارت بر اجرای آن و مجازات متخلفين حدود 7.2 ميليارد دلار در سال خواهد بود. دولت برای تصميم گيری در رابطه با قانون جديد، در ابتدا مخارج تصويب آن را با قيمت زندگی ۱۰۰۰ انسانی که در اثر اجرای آن از مرگ نجات می يابند مقايسه خواهد کرد. بنابراين چنين قانونی تا پيش از ۱۰ جولای ۲۰۰۸ می توانست در امريکا تصويب شود. اما تصويب آن در حال حاضر که قيمت ۱۰۰۰ شهروند امريکايی از 7.8 به 6.9 ميليارد دلار تنزل يافته مقرون به صرفه و عملی نخواهد بود! (با اينکه محاسبه VSL  با استفاده از فرمولهای بسيار پيچيده رياضی و تعداد زيادی از متغيرهای گوناگون انجام می شود و از پيچيدگی خاصی برخوردار است اما مثال فوق از نظر اصول اوليه با محاسبات VSL و چگونگی کاربرد آن همخوانی کامل دارد.)  

بنابراين هر چقدر که زندگی انسانها از نظر دولت امريکا کم ارزش تر باشد، نياز به تصويب قوانين و مقررات جديد برای کاهش آلودگی هوا و اثرات جانبی داروها و محصولات و مواد غذايی شيمايی و غيره کمتر خواهد بود. درواقع دولتهای سرمايه داری جهان هر ساله بخشی از فعاليتهای جاری و يا طرحهای جديد مربوط به حفاظت از محيط زيست و مقررات استانداردهای غذايی و دارويی خود را به دليل بالاتر بودن مخارج اجرايی آنها نسبت به ارزش زندگی انسانهايی که قرار است تصويب اين مقررات آنها را  از مرگ نجات دهد، لغو کرده و يا تصويب نمی کنند. بنابراين با اينکه ممکن است که کاهش VSL از 7.8 به 6.9 ميليون دلار در نظام سرمایه داری در ظاهر يک مسئله بوروکراتيک و بی ضرر به نظر برسد، اما در واقعيت نتايج واقعی و غير قابل انکار مرگباری بخصوص برای طبقات محروم جامعه به دنبال دارد.

از ٣٠ سال گذشته تاکنون مباحثات فراوانی در مؤسسات و مجامع مختلف اقتصادی- سياسی سرمايه داری در رابطه با شيوه های معمول محاسبه "VSL" صورت گرفته و برخی از کارشناسان خواهان ايجاد تغييراتی در آنها شده اند. اما هيچگاه اصل موضوع، يعنی سنجش زندگی انسان با پول، به چالش گرفته نشده است. و نفرت انگيز بودن معيار هائی که همه چيز را با پول می سنجد و از ذات سيستم سرمايه داری نشأت می گيرد مورد توجه قرار نگرفته است.

 

 در سال ٢٠٠۲ سازمان حفاظت محيط زيست امريکا(EPA) اعلام کرد که فرمول جديدی برای محاسبه "VSL" به کار خواهد گرفت که بر اساس آن ارزش زندگی افراد بالای ٧٠ سال به مقدار38 درصد کمتر از جوانترها خواهد بود. اما اعتراضات شديد بسياری از انجمنهای سالمندان امريکا سازمان حفاظت محيط زيست امريکا EPA را مجبور به عذرخواهی و عقب نشينی کرد. اما چنين اعتراضاتی در رابطه با کاهش اخير VSL صورت نگرفته است.و دليل اين امر را اين است که  بورژوازی می کوشد اهداف سودجويانه و ضد انسانی خود را در پشت الفاظی به ظاهر علمی و تخصصی بپوشاند.

يکی از دلايلی که دولتهای سرمايه داری برای توجيه استفاده از VSL بيان می کنند اين است که به علت محدود بودن منابع و امکانات موجود نمی توان همه کارهايی را که موجب سالم تر و طولانی تر شدن زندگی انسانها می شود انجام داد. بنابراين ادعا می شود که استفاده از شاخص VSL به ارزش معنوی زندگی انسانها و اينکه چقدر اطرافيانشان به آنها عشق می ورزند و به آنها نياز دارند ربطی ندارد و تنها برای استفاده علمی و مقرون به صرفه از منابع محدود اجتماعی بکار می رود.

اما اعتراضاتی که به استفاده از VSL در برنامه ريزی های اقتصادی اجتماعی می شود، محدود به مسائل اخلاقی و معنوی نيست. مسئله مهم اين است که استفاده از متغيرهايی مثل درآمد، سن، جنسيت، نژاد، تحصيلات و غيره در محاسبه VSL نشان می دهد که بورژوازی چگونه زندگی انسانها را با معيار هائی ارزش گذازی می کند که خود ضد انسانی بوده و تنها درجهت منافع طبقات حاکم کاربرد دارند. از این مهمتر ارزش گذاری ضد خلقی نامبرده هر زمان که منافع امپریالیستها و سرمایه داران ایجاب کند می تواند تغییر کرده و بشدت کاهش یابد.

برخی از مؤسسات سرمايه داری ادعا می کنند که VSL را نه بر اساس درآمد افراد بلکه بر اساس مقدار پولی که مردم حاضرند درازای حذف ريسک بخصوصی پرداخت کنند محاسبه می کنند. اين مقدار پول، "تمايل افراد به پرداخت" ( WTP- Willingness To Pay) خود شاخصی است که معمولأ از طريق نظرخواهی های عمومی تخمين زده شده و برابر با VSL درنظر گرفته می شود. به عنوان مثال فرض کنيم که هر ساله يک نفر از اهالی يک شهر ۱۰۰۰۰۰ نفره در اثر بيماری ناشی از يک باکتری آبزی می ميرد. اگرهمه اهالی اين شهر حاضر شوند که نفری ۲۰ دلار در سال برای اجرای مقررات جديدی در رابطه با تصفيه آب بپردازند، آنگاه مقدار VSL (ارزش زندگی انسان در آن شهر) برابر با ۲ ميليون دلار خواهد بود و تصميم گيری در رابطه با برنامه های دولتی و يا مقررات شرکتهای بيمه بر اساس آن خواهد بود. درصورتيکه مردمی که آگاهی کافی نسبت به بيماری های مختلف ندارند، نمی توانند قضاوت درستی دررابطه با درصد احتمال وقوع آنها داشته باشند. به عنوان مثال سرشماری های مختلف نشان داده که مردم از ابتلا به بيماری های ناياب بيشتر از بيماری های شايع و کشنده هراس دارند. بنابراين استفاده از شاخص WTP و VSL که بر اساس نظرخواهی از کسانی محاسبه می شوند که قضاوتشان هر چند ناآگاهانه ، نمی تواند علمی باشد.     

يک نوع ديگر محاسبه " WTP" از روی جدول حقوقی کارگران صنايع مختلف و براساس مقايسه مزد مشاغل کم خطر با مشاغل خطرناکتر انجام می شود. به عنوان مثال اگر مزد کارگری که در محوطه خارج از معدن کار می کند ساعتی ۱۰ دلار و مزد کارگری که در اعماق معدن کار می کنند ساعتی ۳۰ دلار باشد، آنوقت نتيجه گرفته می شود که هر کارگر معدن حاضر است ساعتی 20 دلار برای داشتن شغلی کم خطرتر بپردازد. شرکتهای بيمه و دولت ارزش زندگی يک کارگر معدن و ميزان پرداختی بيمه حوادث را بر اساس اين تفاوت مزد محاسبه می کنند. بورژوازی اجبار کارگران به پذيرش کارهای سخت و خطرناک  را چنين توجيه می کند که گويا مردم ارزش زندگی خود را با پول می سنجند وبا تکيه بر اين امر نادرست  به توجيه سياستهای دولت سرمايه داری عليه کارگران می پردازد.

در اين نوع محاسبات درواقع به اشتباهات افراد جامعه در تصميم گيری ها و ارزيابی هايشان از ريسکها و خطراتی که در زندگی با آنها مواجه هستند، تکيه می شود. و بورژوازی عملأ مردم را به خاطر قضاوتهای نادرست و تصميمات اشتباه و رفتارهای ريسکی و خطرناک (که غالبأ در اثر شرايط به آنها تحميل شده) مورد ارزيابی قرار داده و برنامه های خود را بر اين اساس پيش می برد.

اما برخلاف سيستمهای طبقاتی مبتنی بر مالکيت خصوصی، در یک نظام دمکراتیک مبتنی بر مالکيت اجتماعی حیات انسانها و ارتقاء سطح زندگی آنها از همه جوانب مادی و معنوی اصل است. در يک سيستم اجتماعی عادلانه اختصاص منابع موجود به برنامه های اقتصادی اجتماعی با هدف تأمين نيازها و مصالح و خواسته های واقعی همه افراد جامعه انجام می شود. مسلمأ زندگی روزمره انسان با خطرات و ريسکهايی همراه است که هرچند می توان آنها را تاحد زيادی کاهش داد، اما هيچگاه بطور کامل از بين نخواهند رفت. اما خطراتی را که زحمتکشان برای تأمين زندگی خود و خانواده اشان به جان می خرند، و يا حوادث ناشی از تصميمات اشتباه مردم را نمی توان با مرگ و ميرهای ناشی از عدم امنيت محيط کار و آلودگی محيط زيست و عوارض جانبی مواد شيميايی موجود در کالاهای مصرفی و داروها و ... (که نتيجه سودجويی سرمايه داران و بی تفاوتی آنها نسبت به سلامت انسانها است) مقايسه کرد. تلفات ناشی از حرص و طمع سرمايه داران برخلاف تصادفات و حوادث روزمره زندگی، جرائم و جنايات اجتماعی ای هستند که ميزان وقوع آنها را می توان با جايگزين کردن سيستم طبقاتی موجود با سيستمی مبتنی بر مالکيت اجتماعی توليد کاهش داده و يا بر طرف نمود.

سرمايه داری همانطور که شيره جان کارگران را در پروسه توليد می کشد و در سرکوب ددمنشانه اعتراضات آنها ترديد به خود راه نمی دهد،  در برنامه ريزی های خود نيز هيچگاه حفاظت از جان انسانها را در نظر ندارد. تا زمانيکه طبقه سرمايه دار (که انسانهای ديگر را فقط به عنوان ابزارهای توليد سود و افزايش سرمايه و لايق ظلم و استثمار به شمار می آورد) بر جهان قدرت می راند، ارزش زندگی انسان هيچگاه بيش از ميزان توانايی اش برای کار و توليد ارزش اضافه نخواهد بود و به راحتی قربانی منافع سرمايه داران می شود. و اين خود دليلی است در اثبات ضرورت انجام انقلاب اجتماعی و دگرگون کردن جهان به رهبری طبقه کارگر. 

زيرنويس:

(1)- شيوه محاسبه VSL و مقدار آن در کشورها و مؤسسات مختلف فرق می کند. حتی در يک مؤسسه مشخص مثل سازمان حفاظت محيط زيست امريکا EPA نيز چندين مقدار متفاوت از VSL برای بيماريها و ريسکهای گوناگون به کار برده می شود.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com