به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 110 ، مرداد ماه 1387 

 

 

ماجرای " آزادسازی" گروگانهای فارک و استفاده های تبليغاتی امپرياليستها

 

عليرغم تبليغات بنگاه های خبر پراکنی امپرياليستی که می کوشيدند ماجرای چگونگی آزاد شدن 15 گروگانی را که هر يک برای مدتها در اسارت  نيروهای مسلح انقلابی کلمبيا (فارک) بودند به حساب "قدرت" دولت کلمبيا و حامی اش امپرياليسم آمريکا بگذارند و آن را یک پیروزی برای مرتجعین جا بزنند اما اين تبليغات از همان ابتدا با شک و ترديد بسيار مواجه شد . در روز دوم جولای 2008 پس از آزاد شدن ۱۵ تن از گروگانها روايتهای گوناگون و متفاوتی توسط دولتهای آمريکا و کلمبيا و فرانسه و سوئيس و همينطور نيروهای نزديک به مرکزيت فارک در مورد چگونگی آزادسازی گروگانها منتشر شد که نه تنها به رفع اين ترديد ها کمک نکرد بلکه باعث ابهامات بيشتری  در رابطه با ماهيت اين "آزاد سازی" گشت.

 

گروگانهای آزاد شده متشکل از مقامات دولتی و نظامی کلمبيا بوده و اکثرا بطور مستقيم و غيرمستقيم در جنايات امپرياليسم آمريکا و دولت کلمبيا عليه مردم اين کشور نقش داشته اند. به عنوان مثال سه تن از گروگانها جزء نيروهای مسلح کمپانی "نورتروپ گرومن" هستند که جناياتش بر هيچ کلمبيائی پوشيده نيست. (۱)

حضور "اينگريد بتانکورت" در ميان گروگانها يکی از مهمترين عواملی بود که ماجرای اخير را از نظر تبليغاتی برجسته نمود. "بتانکورت" که هم شهروند کلمبيا و هم شهروند فرانسه تلقی می شود، در زمانی که کانديد رياست جمهوری کلمبيا بود به اسارت "فارک" درآمد. دستگاه تبليغاتی دولت کلمبيا می کوشيد با برجسته کردن او به عنوان مادری که شش سال دور از فرزندانش بوده همدردی و حمايت بخشی از افکار عمومی جهان از گروگانها و عمليات "آزاد سازی" را کسب کند.

 

روايت منتشر شده توسط دولت کلمبيا و آمريکا  

 

دولت کلمبيا و حاميش امپرياليسم  آمريکا اين ماجرا را چنين روايت کردند  که:

"پيش از طلوع آفتاب در ساعت ۵ صبح روز چهارشنبه دوم جولای، چريکهای "فارک" گروگانها را از خواب بيدار کرده و به آنها گفتند که سريعأ وسايلشان را جمع کنند و آماده حرکت شوند. صدايی از طريق تلفن (ماهواره) دستور آماده کردن گروگانها برای انتقال به محل ديگری را به چريکها داد. چريکها تصور می کردند که آن "صدا" صدای يکی از معاونين "آلفنزو کانو" (رهبر جديد فارک) است. اما چريکها نمی دانستند که صدای آمرانه ای که از تلفن شنيدند متعلق به يکی از افسران ارتش کلمبيا بوده، نه رهبری فارک ... اين عمليات بدون شليک حتی يک گلوله، با موفقيت به پايان رسيد." (۲)

طبق اين داستان هيجان انگيز، گروهی از خلبانان و کماندوهای ارتش کلمبيا توانستند با پوشيدن تی شرت هايی با عکس چه گوارا به راحتی چريکهای "فارک" و رهبران آنها را فريب داده و وانمود کنند که اعضای يکی از واحدهای چريکی  "فارک" بوده و به دستور رهبری فارک قصد انتقال گروگانها به نقطه ديگری از مناطق تحت  کنترل "فارک" را دارند. هليکوپتر حامل اين افراد ناشناس، مسلح به مدرنترين وسائل و سلاحهای نظامی در وسط جنگل فرود آمد و چريکهای باتجربه "فارک" بدون هيچ سوال و شک و ترديدی و بدون اينکه متوجه شوند فارک فاقد چنين هليکوپتر هائی است گروگانها را تحويل آنها دادند! خلاصه در اين روايت ارتش کلميبا با فريب نيروهای فارک گروگانها را آزاد نمود. تخيلی بودن روايت دولت آمريکا و کلمبيا آنقدر واضح و روشن بود که مورد تمسخر مردم (بخصوص مردم کلمبيا و ديگر کشورهای آمريکای جنوبی که از نزديک شاهد جنايتها و تبليغات عوامفريبانه دولت کلمبيا و اربابان امپرياليست آن بوده اند) قرار گرفت و آنچه که اين دو دولت "عمليات شجاعانه و کودتای اطلاعاتی زيرکانه" ناميدند، توسط مردم به فيلهای هاليوودی تشبيه شد. نگاهی به جزئيات داستان نشان می دهد که اين تشبيه دور از واقعيت نيست. در اين سناريو اعضای فارک افراد بی دست و پائی تصوير می شوند که ارتش کلمبيا براحتی قادر به فريب آنهاست امری که  با واقعيت قدرت آنها درنگهداری اسرايشان به مدت طولانی در اسارت انطباقی ندارد.

دولت آمريکا نيز که همواره يار و مددکار دولت کلمبيا بوده در بوقهای تبليغاتی اش اين  سناريوی ساختگی را تبليغ کرده  و خود نيز از آن سود می برد. با اينکه سازمان جاسوسی آمريکا(سيا) فورا نقش خود را در اين ماجرا تکذيب کرد، اما يک روز پيش از وقوع عمليات آزادسازی گروگانها "جان مک- کين" سناتور جمهوری خواه و يکی از کانديداهای رياست جمهوری آمريکا به کلمبيا سفر کرد و در جريان طرح عمليات قرار گرفت و کوشيد خود را به عنوان قهرمان وارد اين ماجرا کند.

 

روايت منتشر شده توسط کشورهای اروپايی

 

دولتهای اروپايی اما روايت ديگری از ماجرا ارائه می دهند که تفاوت زيادی با داستان دولت آمريکا و کلمبيا دارد. طبق گزارشاتی که توسط مقامات مختلف دولت سوئيس منتشر شد، همسر يکی از فعالين "فارک" که در اسارت ارتش کلمبيا قرار داشت، مدتی پيش برای ايفای نقش واسطه در مذاکرات ميان نيروهای اروپايی و "فارک" آزاد شد. او همسر خود و تعداد ديگری از مسئولين "فارک" را ترغيب کرد که وفاداری خود به "فارک" را با پول تعويض کنند. وی آنها را راضی کرد که گروگانها را در ازای دريافت ۲۰ ميليون دلار آزاد کنند.   اگر اين روايت دولتهای اروپايی درست باشد، آنگاه می توان نتيجه گرفت که دولت آمريکا و کلمبيا بيشتر به نفع خود ديده اند که به جای اعلام واقعيت به داستانسرايی هاليوودی در رابطه با آزاد سازی گروگانها بپردازند. 

 

در اين ميان، "نيکلاس سارکوزی" رئيس جمهور دست راستی فرانسه نيز که شديدأ مورد نفرت بخش بزرگی از مردم اين کشور قرار دارد، تلاش کرد که از اين واقعه برای تبليغات عوامفريبانه و کسب محبوبيت در ميان مردم استفاده کند. او اعلام کرد که عمليات فوق با خريدن برخی از فرماندهان "فارک" انجام شده و دولت فرانسه حاضر است که کسانی را که در اين عمليات نقش داشته اند به عنوان پناهنده بپذيرد. روايت دولت فرانسه و سوئيس توسط تعداد زيادی از مردم به عنوان واقعيت پذيرفته شد چرا که در ماه مارس گذشته "رائول ريواز" رهبر "فارک" (جانشين بنيانگذار فارک "مانوئل مارولاندا" که مدتی پيش از آن فوت کرده بود) توسط محافظ خود به قتل رسيد. قاتل در ازای تحويل دست راست "رائول ريواز"  ۵/۲ ميليون دلار پاداش ازدولت کلمبيا و  آمريکا دريافت کرد.

 

روايت منتشر شده ازطرف رهبری "فارک"

 

اطلاعيه های منتشر شده از طرف منابع نزديک به رهبری "فارک"، هم با گفته های مقامات اروپايی تفاوت دارد و هم با داستان هاليوودی ساخته و پرداخته دولت آمريکا. منابع نزديک به رهبری "فارک" اعلام کردند که آزاد شدن گروگانها نتيجه توافقات مشترکی بوده که ميان "فارک" و دولتهای اروپايی پس از مذاکرات طولانی حاصل شده است. آنها مدعی اند که هدف دولتهای اروپايی و آمريکا وهمچنين دولت  کلمبيا از اين داستانسرايی ها اين بوده که از رشد حمايتهای توده ای از "فارک" که با پيش قدم شدنش در مذاکره برای آزاد کردن گروگانها تشديد شده جلوگيری کنند . بر اساس اين ادعا امپرياليستها و دولت کلمبيا تلاش کرده اند که با پنهان کردن واقعيت مذاکرات، آزاد کردن گرونها توسط "فارک" را به نفع تبليغات جنگ افروزانه خود مورد استفاده قرار دهند.

 

البته اين واقعيتی است که مذاکره جهت آزادی گروگانها مدتها بود که در جريان بود و برای مثال در ماه مارس ۲۰۰۸ زمانی که مذاکراتی ميان دولت فرانسه و "فارک" برای آزاد کردن "بتانکورت" و چند گروگان ديگر در جريان بود، ارتش کلمبيا به يکی از پايگاه های "فارک" در اکوادور حمله کرد و "رائول ريواز" نماينده "فارک" در مذاکرات فوق را به قتل رساند. بطوريکه خانواده "بتانکورت" از دولت کلمبيا که آتش بس را درنظر نگرفت و موجب لطمه زدن به مذاکرات شد، شکايت کردند. از نظر خانواده "بتاکورت" و ديگر گروگانها، اعمال دولت کلمبيا جان گروگانها را که در آستانه آزاد شدن بودند به خطر انداخته بود.

 

در ورای اين روايات!

 

گرچه مدتها طول خواهد کشيد تا واقعيت اين ماجرا و اينکه آيا گروگانها در نتيجه مذاکره آزاد شدند و يا بر اثر خيانت برخی از افراد فارک و همکاری آنها با دشمن روشن شود اما يک امر روشن است و آن اينکه عليرغم تبليغات وسيعی از جانب دولتهای اروپايی و آمريکايی برای جلب همدردی و حمايت مردم از گروگانها و عمليات آزادسازی آنها صورت گرفت، اما امپرياليستها نتوانستند همه آنچه را که انتظارش را داشتند به دست آورند. يکی از اهداف امپرياليستها اين بود که با استفاده از همدردی مردم نسبت به گروگانها، حمايت مردم از سياستهای جنگ افروزانه و امپرياليستی خود را (که تحت عنوان جنگ با تروريسم پيش می برند) به دست آورند. اما نظرخواهی های متعددی که در کشورهای مختلف صورت گرفته، نشان دادند که شدت مخالفت و نفرت توده های مردم در سراسر جهان عليه سياستهای امپرياليستها و اشغال عراق و افغانستان نه تنها کم نشده، بلکه شدت بيشتری نيز يافته است. مردم کشورهای مختلف هر روز با شواهد زنده و آثار جديدی از جنايات امپرياليستها روبرو می شوند و اين مسئله آنها را قادر می سازد که کمترفريب تبليغات امپرياليستی را بخورند. به عنوان مثال در کشور کانادا همزمان با ماجرای آزادسازی گروگانهای فارک، فيلمی از بازجويی و شکنجه نوجوانی کانادايی که در اسارت دژخيمان آمريکايی در زندان "گوانتانامو" به سر می برد، منتشر شد. مردم کانادا از يکديگر می پرسيدند که آيا دولت آمريکا که اين شخص را از سن شانزده سالگی تا کنون (که ۲۱ ساله شده است) بدون داشتن هيچگونه مدرک قابل قبولی عليه او، در اسارت خود نگه داشته و تحت فجيع ترين شکنجه ها قراداده، خود بزرگترين تروريست جهان محسوب نمی شود؟ کدام "عمليات نجات بخش" برای آزادسازی افراد بيگناهی که در سياهچالهای علنی و مخفی امپرياليستها در گوشه و کنار جهان در اسارت دژخيمان امپرياليسم به سرمی برند، بايد انجام شود؟ زحمتکشان کلمبيا و مردم آگاه جهان از خود می پرسند چرا کسی از هزاران نفر انسانهای بی گناهی که توسط نيروهای شبه نظامی دست راستی کلمبيا ربوده شده و ناپديد گشتند و کسی از سرنوشتشان با خبر نيست، صحبت نمی کند؟ (۳)

 

 

زيرنويسها

 

(۱) کمپانی "نورتروپ گرومن" يکی از شرکتهای خصوصی متعددی است که از طريق قراردادهای موقت (در ظاهر خدمات حفاظتی) با ارتشهای امپرياليستی، نظاميان سابق و جنايتکاران حرفه ای جنگی را به عراق و افغانستان می فرستند که کثيف ترين جنايات جنگی را به دستور فرماندهان ارتشهای تجاوزگر انجام دهند. اين يک نوع دور زدن معاهدات بين الملل در رابطه با جنايات جنگی است. زيرا که قوانين بين الملل تنها در مورد نظاميان و نيروهايی که مستقيمأ در استخدام دولت ها هستند صدق می کنند، نه در مورد افرادی که در استخدام شرکت های خصوصی هستند.

 

   

(۲) روزنامه هرالد تريبيون- ۴ جولای ۲۰۰۸

 

(۳) طبق آمار گروه های وابسته به سازمان ملل از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ بيش از ۱۲۰۰ غيرنظامی توسط ارتش کلمبيا کشته شده اند و بيش از ۴۰۰۰ نفر توسط گروه های شبه نظامی که توسط ارتش و امپرياليستها حمايت می شوند، ربوده شده و به قتل رسيده و يا ناپديد شده اند. دولت آمريکا سالانه بيش از ۲۰۰ ميليون دلار کمک مالی به ارتش کلمبيا پرداخت می کند.

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com