به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره  109 ، تیر ماه 1387

 

موشک پرانی در حين قايم موشک بازی با امپرياليسم!

 

مانور موشکی اخير جمهوری اسلامی بار ديگر "پروژه اتمی" ديکتاتوری حاکم بر ايران و احتمال حمله نظامی به تاسيسات اتمی کشور و شعله ور شدن آتش جنگی جديد در منطقه را به يکی از مهمترين تيتر های خبری جهان تبديل نمود. مانور اخير که ظاهرا در پاسخ به تهديد های اخير اسرائيل و بقول فرمانده نيروی هوائی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی جهت نشان دادن "قدرت وآمادگی جمهوری اسلامی به دشمنان" سازمان يافته بود با پرتاب 9 موشک قصد داشت هم "اقتدار جمهوری اسلامی" را به نمايش بگذارد و هم "درس عبرتی" به دشمنان "ام القرای اسلام" و حکومت "ولايت مطلقه فقيه" بدهد.  با برگزاری اين مانور،جمهوری اسلامی  ظاهرا به تهديدات اخير اسرائيل پاسخ می گفت که بار ها از زبان مقامات مختلف خود از جمله ژنرال اسحاق بن اسرائيل اعلام کرده بودند که اگر راه حل ديپلماتيک جهت جلوگيری از دستيابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی به نتيجه نرسد برای اين کشور چاره ای جز حمله به تاسيسات اتمی ايران باقی نمی ماند. به اين ترتيب  به قول فرمانده سپاه پاسداران، جمهوری اسلامی از طريق اين مانور می خواست به اسرائيلی ها "درس عبرتی" بدهد.  ژنرال اسرائيلی مزبور که  يکی از طراحان حمله اسرائيل به تاسيسات اتمی عراق در سال 1981 می باشد تهديدات خود را  در 28 ژوئن در مصاحبه با اشپيگل مطرح نموده و گفته بود:"يک چيز مسلم است. اسرائيل دست روی دست نخواهد گذاشت و تماشا نخواهد کرد که ايرانی ها چگونه بمب اتمی درست می کنند. اگر قرار باشد، ما نيروی قهر به کار خواهيم بست".  اين تهديدها به خصوص پس از مانور بزرگ هوائی اسرائيل در مديترانه که با همکاری يونان صورت گرفت احتمال حمله نظامی به تاسيسات اتمی جمهوری اسلامی را بار ديگربا برجستگی هر چه بيشتری در اذهان عمومی مطرح نمود. در این مانور هوایی، حدود 100 هواپیمای اسراییلی در یک ماموریت طولانی برای رسیدن به هدفهای فرضی مسافت بسیار زیادی را تا دریای مدیترانه طی کرده و در آسمان سوخت گیری کردند. مطابق گزارشات منتشره مسافت طی شده توسط هواپیماهای جنگی اسراییل با مسافت بین اسراییل و تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی در نطنز برابر بود.  

 

اما در رابطه با مانور موشکی جمهوری اسلامی، که قرار بود نمایشگر قدرت و آمادگی جمهوری اسلامی باشد، این مانور   در عمل به نمايش ناتوانی و عدم آمادگی های جمهوری اسلامی تبديل شد و در جريان آن يکی از موشکهای جمهوری اسلامی به دليل نقص فنی اساسا پرتاب نشد. بر اساس گزارش خبرگزاريها در مانور موشکی جمهوری اسلامی موشک "شهاب3 " نيز آزمايش شد که به ادعای دستگاه تبليغاتی اين رژيم قدرت برد آن به 2000 کيلومتر می رسد و قادر است از ايران اهدافی را در خاک اسرائيل هدف قرار دهد. با اينحال برخی از متخصصين نظامی غرب با بررسی کارشناسانه مانور فوق ادعای رژيم مبنی بر "قدرت برد" موشکهای "شهاب 3" را زير سوال بردند. حتی وزير خارجه روسيه با توجه به همين واقعيت اعلام نمود که "اين مانور نشان داد که خطری از سوی ايران غرب را تهديد نمی کند." و روزنامهگلف نیوز” گزارشات جمهوری اسلامی از اين مانور را با "بلوف های رژيم صدام" قبل از حمله امريکا به اين کشور مبنی بر داشتن" زرادخانه های موشکی و یک ارتش یک میلیونی" مقايسه نمود!  رسوائی رژيم در رابطه با مانور اخير وقتی بيشتر بالا گرفت که برخی از خبرگزاريها و مطبوعات جهان گزارش دادند که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی جهت بزرگ نمائی قدرت موشکی رژيم با دستکاری فيلم هائی که از اين" رزمايش" تهيه شده بود فيلمی جعلی و دستکاری شده در اختيار آنها قرار داده است و حتی نشريه  نیویورک تایمز ضمن مسخره کردن جمهوری اسلامی نوشت که در اين رژيم "استعداد خوبی برای  جعل موشکی و استفاده از برنامه کامپیوتری «فتو شاپ» وجود دارد ". اما  وزير خارجه امريکا با نمایش یک بی اعتنائی آشکار به همه رسوائی های جمهوری اسلامی در مانور اخير، ضمن جدی جلوه دادن بلوف های سردمداران جمهوری اسلامی، با استفاده از فرصتی که چنين مانور هائی در اختيارش قرار داد،اعلام نمود که امريکا به هيچکس "اجازه" نمی دهد که به متحدينش در منطقه آسيبی برساند.

 

در ارتباط با نتایج واقعی و نه ادعایی مانور موشکی اخیر جمهوری اسلامی و تهدیدات لفظی گاه و بیگاه این رژیم علیه اسراییل،  بايد به چند نکته مهم توجه داشت. اولا اسرائيل هميشه به عنوان چماق  امپرياليسم امريکا در منطقه مطرح بوده است. حتی ريگان در زمانی که رئيس جمهور امريکا بود اين کشور را "ناو هواپيما بر امريکا در منطقه" می ناميد. از طرف ديگر در ارتباط با مانور نظامی هواپیماهای اسراییلی اين واقعيتی است که  در 40 سال گذشته اسرائيل به دليل وابستگی تمام عيارش به امريکا هيچ اقدام مهم جنگی را بویژه در منطقه خاورمیانه بدون همکاری و پشتيبانی امريکا انجام نداده است بنابراين روشن است که تهديدات اخير اسرائيل  بدون نظر و تمايل امريکا  صورت نگرفته وبيانگر آنست که اين قدرت جهانی با جلو انداختن اسرائيل وتاکيد بر "گزينه نظامی"  و دامن زدن به فضای جنگی در شرايط کنونی  قصد دارد راه پيشبرد سياستهاي سلطه جويانه اش  را هموار سازد. بی  دليل نيست که مانور هوائی اسرائيل  برای اولين بار بوسيله روزنامه امريکائی " نيويورک تايمز" انعکاس وسيعی يافت .

 

 از طرف ديگر وزير خارجه امريکا با برجسته کردن "تهديد موشکی" جمهوری اسلامی به مثابه يک واقعيت و نه "يک توهم" موشک پرانی رژيم را دستاويزی جهت اعلام اين امر نمود که اين مانورموشکی بار ديگر ضرورت "طرح سپر موشکی" امريکا را به اثبات رساند.  و به این ترتیب امپریالیسم آمریکا با کمک همین "موشک پرانی های" جمهوری اسلامی در صدد حقانیت بخشی به پیشبرد سیاستهای توسعه طلبانه خود بر علیه رقبا برآمد. 

 

طرح سپر موشکی همان طرحی است که امريکا می کوشد بخشی از آن را در لهستان و جمهوری چک مستقر نمايد و روسيه مدعی است که اين طرح امنيت اين کشور رابه خطر می اندازد. اما عليرغم اعتراضات  روسيه که اين طرح را  یک تهدید امنیتی برای خود ارزيابی کرده و شديدا با آن  مخالفت نموده و تهديد کرده است که در صورت اجرا آن را بی پاسخ نخواهد گذاشت امريکا از اجرای اين طرح  باز نمانده و جهت تصويب آن در جمهوری چک حتی پذيرفته است که شهروندان اين کشور از پايان سال جاری بدون ويزا به امريکا سفر کنند!

 

واقعيت اين است که همانطور که ما بارها و با تکيه بر فاکتهای غير قابل انکارنشان داده ايم با توجه به وابستگی غير قابل ترديد جمهوری اسلامی به امپرياليسم، پروژه هسته ای اين رژيم  تنها پوششی است که رقابتها و تنش های قدرتهای بزرگ در لوای آن پيش می رود. عکس العمل سريع وزيرخارجه امريکا در رابطه با مانور موشکی اخير نيز بار ديگر نشان داد که چه نيرو هائی عملا از رجز خوانی های سردمداران "ام القرای اسلام" سود می برند. اگر به تلاشهای امريکا در رابطه با بستن قراردادهائی جهت ساختن نيرو گاه اتمی برای کشور های منطقه توجه کنيم و اگر سيل فروش اسلحه به منطقه را در نظر گيريم آنگاه سود آوری "بحران هسته ای" و فضای جنگی ناشی از آن برای امپرياليستها و به خصوص امريکا را بهتر درک می کنيم. در چنین چارچوبی ست که ما می بينيم که به بهانه پروژه اتمی جمهوری اسلامی امريکا و ديگر قدرتهای غربی با اکثر کشور های منطقه در حال مذاکره برای ساختن راکتور های هسته ای هستند وحتی کشور کوچکی مثل بحرين نيز جهت ساختن نيرو گاه اتمی با امريکا در حال مذاکره است! روشن است که از اين موج ساختن نيروگاه اتمی چه کسانی سود می برند! از سوی ديگرنقش "تهدیدات جنگی" جمهوری اسلامی در بالا گرفتن تب جنگ درمنطقه در رونق بازار اسلحه و فروش ميليارد ها دلار اسلحه به کشور های منطقه غير قابل انکار است؛ همان طور که دیده ایم اين موشک پراني فورا باعث افزايش  قيمت نفت (اگر چه به صورت موقتی) شد و به گزارش بی بی سی باعث گشت برای اولين بار بهای هر بشکه نفت از مرز 147 دلار گذر کند. واقعیتی که با توجه به آن براحتی می توان فهميد که چه نيرو هائی  و کشور هائی در اين رابطه ميليارد ها دلار به جيب خواهند زد.

 

تا آنجا که بحث مربوط به رژيم جمهوری اسلامی مطرح است، مانور اخير بار ديگر نشان داد که اين رژيم چگونه در پوشش به اصطلاح نمايش اقتدار و نمايش مضحک آن آب به آسياب سياستهای توسعه طلبانه امپرياليزم می ريزند. واقعيت آنست که جمهوری اسلامی به مثابه رژيمی وابسته به امپرياليسم در سياستهای خود  در خط تعيين شده از سوی قدرتهای امپرياليستی حرکت می کند.  در حال حاضر اين رژيم در شرايطی که به هزار و يک طريق در حال مذاکره و دادن امتياز های ضد ملی است، در همان حال در رابطه با احتمال حمله نظامی هياهو براه انداخته و از درس عبرت دادن به کسانی دم می زند که روابط پنهانی اش با آنها درطی 8 سال جنگ با عراق بر کسی پوشيده نيست و بارها طشت رسوائی همکاری جمهوری اسلامی با امريکا و اسرائيل از بام فرو افتاده است؛ این رژیم در شرايطی از درس عبرت دادن به دشمنان! دم می زند!که به گزارش خبرگزاری فارس در مذاکرات اخير ژنو از زبان سعيد جليلی نماينده خود، خواهان آن شده که قدرتهای غربی و به خصوص امريکا تضمين و اطمينان دهند که  :"حمله نظامي به تهران يا هر اقدامي با هدف تغيير نظام در ايران به ويژه به دست آمريكا " صورت نخواهد گرفت . همان مذاکراتی که نماينده امريکا رسما در آن شرکت داشت.  تازه همه اينها در شرايطی است که مذاکره برای باز شدن دفتر ديپلماتيک امريکا در تهران بين جمهوری اسلامی و دولت امريکا در جريان است.  با توجه به همه اين واقعيات است که رجز خوانی های جانيان حاکم بر ايران را نبايد جدی گرفت.  تجربه نشان داده است که  هرگاه سردمداران جمهوری اسلامی در حال مملکت فروشی پنهانی و بستن قراردادهای فضاحت بار هستند،  بيشتر هياهو براه می اندازند. مثلا در حاليکه در جريان جنگ با عراق فرياد می زدند "جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم" در همان زمان در حال پذيرش شرايط آتش بس و بقول خودشان خوردن "جام زهر" بودند و يا در همان زمانی که با اشغال سفارت امريکا فرياد "انقلابی بزرگتر از انقلاب اول" سر داده بودند، ديديم که در قرارداد الجزاير به چه خفتی تن دادند که کار به آنجا رسيد که مقامات امريکا خودشان اعتراف کردند که در الجزاير جمهوری اسلامی را "نقره داغ" کرده اند. امروز نيز بايد دانست که  مانور موشکی اخير، جز يک  سياست ضد ملی نيست که  دارو دسته ای که رسما و علنا تضمين تداوم حيات خود را از امپرياليسم وبه خصوص امريکا طلب می کند آن را در خدمت امپرياليستها انجام می دهد. به همين دليل اين موشک پرانی در واقع  تلاشی است برای کتمان کردن قايم موشک بازی زير پرده رژيم با قدرتهای امپرياليستی و به خصوص دولت امريکا که محتوای آن مثل همیشه دير يا زود از پرده بيرون خواهد افتاد.

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com