به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی -  خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 83    15 آبان ماه 1388

 

13 آبان: این موج را سر باز ایستادن نیست !

تظاهرات ضد حکومتی 13 آبان در شهرهای تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، اراک و ... بار ديگر نشان داد که این جنبش پرشور  را سر بازایستادن  نیست.  حضور ده ها هزار تن از توده های به پاخاسته بر علیه نظام دیکتاتوری حاکم در روز 13 آبان ، آنهم به رغم تمامی تهدیدات و تمهیدات سران رژیم جمهوری اسلامی برای مرعوب ساختن و خانه نشین کردن توده ها، یکبار دیگر واقعیت ورشکستگی تمام عیار حکومت و تداوم عزم و پتانسیل انقلابی مردم بر علیه سرکوبگران حاکم را به منصه ظهور رسانید.

در 13 آبان امسال پژواک شعارهای قدرتمند "مرگ بر دیکتاتور" ، "مرگ بر دیکتاتوری" ، "مرگ بر اصل ولایت فقیه" ، " رهبر قاتله، ولایتش باطله" ، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد" ، "نترسید نترسید ما همه باهم هستیم" ، " کهریزک، شکنجه، تجاوز، دیگر اثر ندارد" ، " نه منت آمریکا، نه دولت کودتا" ، و ... که همگی بیانگر تضاد آشتی ناپذیر مردم به جان آمده با کل دستگاه ضد خلقی حاکم و مظهر بارز آن یعنی ولی فقیه (راس نظام دیکتاتوری حاکم) می باشند، لرزه بر جثه کريه "ولی فقيه" و همه ذوب شدگان در "ولايت مطلقه فقيه" انداخته و خبر ضرورت سرنگونی قطعی ارتجاع حاکم را هر چه بیشتر در فضای ملتهب جامعه ما پراکند.

سران ضد خلقی جمهوری اسلامی که از هفته ها قبل از عزم مردم جهت به صحنه آمدن آگاه بودند خود را آماده مقابله با تظاهرات ضد حکومتی کرده بودند. به همين دليل هم در روز 13 آبان کوشیدند تا با فرستادن هزاران تن از نیروهای مزدور خویش و قُرُق کردن خیابان ها از همان ابتدا از توده های خشمگین زهر چشم بگیرند و مانع تجمعات ضد حکومتی آنها شوند. به موازات کاربرد این تاکتیک، نيروی سرکوب رژيم با قساوت تمام هر تجمع اعتراضی را وحشيانه مورد يورش قرار داده و از ضرب و شتم مردم و دستگيری کوتاهی نکرد. اين همه در حالی بود که اصلاح طلبان مرتجع حکومتی نیز با استفاده از تمام امکاناتشان کوشیدند تا همچون ماه های اخیر در تداوم پیشبرد رسالت خویش با تمام قوا جلوی رادیکالیزه شدن جنبش توده ها را بگیرند. آنها در همه جا و با استفاده از امکانات وسیع تبلیغی شان نسبت به سردادن شعارهای "نامطلوب" و "ساختار شکنانه" که به نفع دشمنان و گروه های مخالف "نظام" تمام می شود به مردم هشدار داده و مخالفت خود را با حرکات و شعارهای انقلابی توده های زحمتکش و به جان آمده ابراز داشتند. اما به رغم تمامی این تلاشها  که در واقع  هم جهت با دیگر جناح های درونی رژيم می باشد، اوضاع در مسیر دلخواه مرتجعین حاکم پیش نرفت.

مشاهده صحنه های هر چند محدود که در ماه های اخیر  پس از هر حرکت بزرگ توده ای برای نمایش در افکار عمومی در دستگاه های ارتباط جمعی برگزیده و دستچین می شوند، نشان داد که در 13 آبان مقامات و مزدوران جمهوری اسلامی مصمم و قاطعانه در راستای سرکوب مردم از هیچ اقدام جنایتکارانه ای خودداری نکردند. تصاویر تکان دهنده شکافتن سر و صورت جوانان و زنان در اثر ضربات باتوم جیره خواران حکومت، ضرب و شتم دیوانه وار تظاهر کنندگان و حتی عابران، شلیک گاز اشک آور و بالاخره شلیک گلوله های ساچمه ای به میان جمعیت و همزمان دستگیری وحشیانه صد ها تن از جوانان و مردم و بویژه دختران فعال مظنون به شرکت در تظاهرات 13 آبان پیش از هر چیز نشان داد که به رغم این "سرکوب بی سابقه"  (اصطلاحی که صادق زیبا کلام، یکی از خودی های جمهوری اسلامی، از مزد بگيران طبقه حاکم در توصیف رفتار نیروهای سرکوب در 13 آبان بکار برد)، این موج را سر باز آمدن نیست؛ به طوری که  تهدیدات و اعمال قهر ضد انقلابی جناح حاکم و اصلاح طلبان هیچکدام نتوانستند از فرياد شعار های ساختار شکنانه توده های به پاخاسته بر علیه جمهوری اسلامی در این روز جلوگیری کنند.  

تظاهرات 13 آبان کیفیت های برجسته و مهمی را در روند خیزش توده ای ماه های اخیر به نمایش گذارد. اولا وقوع همزمان تظاهرات توده ای در تهران و چند شهر مختلف با شعارهای رادیکالتر وسیع تر از پیش بر علیه دیکتاتوری حاکم نشان داد که اعمال سرکوب و کشتار و بگیر و ببند ها و حتی تبليغ تجاوز به مردان و زنان آزاديخواه در سیاه چالها در ماه های اخیر جهت ترساندن آنها ، تاکنون  قادر به متوقف ساختن سیر جنبش توده ای و خفه کردن صدای اعتراض حق طلبانه توده ها نبوده است.

ثانیا، دست زدن به اقداماتی نظیر پاره کردن تصاویر منحوس خامنه ای جنایتکار و لگد کوب شدن آنها در زیر پای جوانان دلیر و در میان فریاد شوق آنها، مشارکت و از خودگذشتگی تحسین برانگیز زنان در این تظاهرات و فریاد هر چه پر شور تر شعارهای ضد "ولی فقيه" و ضدحکومتی توسط آنان در جلوی صفوف تظاهرات، مقابله توده های خشمگین با دست خالی در مقابل گله های ضد خلقی تا بن دندان مجهز پاسدار و گارد و بسیجی، همه اینها نشان داد که موج بزرگتری از  آتشفشان خشم جنبش توده های نامتشکل اما مصمم و پرشور در زیر پای جمهوری اسلامی در حال حرکت است که به شرط برخورداری از یک جهت صحیح و رهبری انقلابی، موجد تغییرات مبارزاتی تاریخی ای به نفع توده های تحت ستم خواهد شد.

ثالثا ، تقلیل آشکار حجم شعارهای رفرمیستی و کم عمق در صفوف تظاهر کنندگان و کاهش چشمگیر حضور "شال سبزی ها" در 13 آبان برغم تلاش های آشکار بلندگو های تبلیغاتی امپریالیستها در برجسته کردن و القا این که "رهبری" بلا منازع خيزش اخیر  در دست "اصلاح طلبان" است نیز از ویژگی های دیگر این تظاهرات بود. واقعیتی که به نوبه راديکاليزه شدن هر چه بيشتر اعتراضات مردمی و تضعيف توانائی های اصلاح طلبان حکومتی در انحراف مسیر جنبش توده ای و محدود کردن آن در چهارچوب اختلافات جناح های درونی نظام دیکتاتوری حاکم را بیان نموده و در عین حال نشانگر به تحلیل رفتن آشکار حضور طبقات مرفه در این جنبش و وسعت یابی حضور توده های تحت ستم دیده در آن می باشد.

بر پائی تظاهرات در شرایط پلیسی حاکم بر جامعه و علیرغم همه بگیر و به بندها و اعمال وحشیانه ترین اعمال در زندان ها در حق نیروهای متعرض و مبارز در جامعه و شعارهای رادیکال 13 آبان، صفحه دیگری از نمایش قدرت توده ها و تاکیدی بر این حقیقت بود که مردم ما جمهوری اسلامی و هر چه را که نشانی از این حکومت منحوس دارد را نمی خواهند. درست به همین دلیل است که بلافاصله پس از اتمام این حرکت، زمزمه آماده شدن جوانان و توده های مبارز و دلیر برای نشان دادن خشم و نفرت خود از سردمداران جمهوری اسلامی و نظام دیکتاتوری آنان در 16 آذر در بطن جامعه به گوش می رسد. واقعیتی که نه تنها سران و گردانندگان جمهوری اسلامی بلکه حتی قلم به مزدان جيره خوار طبقه مرتجع حاکم را در برخورد به رویدادهای ماه های اخیر هر چه بیشتر بیمناک ساخته و صدای آنان در "هشدار" دادن به مقامات حکومت را بلند تر کرده است. در همین ارتباط صادق زیبا کلام که همانطور که گفته شد یکی از خودی های جمهوری اسلامی بوده و به عنوان یکی از دانشگاهيان مدافع نظام و رفسنجانی شناخته می شود، با دیدن حضور گسترده مردم به جان آمده در خیابانها و درگیری های آنان با نیروهای نظامی رژیم هراسناک شده خطاب به گردانندگان جمهوری اسلامی و بویژه جناح حاکم می نویسد: "تظاهرات ۱۳ آبان حداقل دو نکته را برای نظام و برای کل جامعه ایران مطرح می کند. یکی اینکه سرکوب تظاهرات با شدتی که در سیزده آبان اعمال شد بی سابقه بود. یعنی به جای اینکه سعی کنند معترضان را متفرق کنند آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و یا حتی از شلیک گلوله های ساچمه ای استفاده کردند." او سپس با زیر سوال بردن "سرکوب" صرف به مثابه یک راه "بلند مدت" برای حفظ نظام ارتجاعی حاکم ادامه می دهد "آیا این واقعا راه و روش بلند مدت درستی برای رویارویی با این مسائل است؟ ....چرا ده ها هزار نفر علیرغم اینکه می دانند دستگیر می شوند و با آنها برخورد می شود به خیابان ها می آیند؟ آیا راه چاره فقط این میزان خشونت است؟ آیا این شیوه ها و تاکتیک ها در جوامع دیگر و در گذشته جوابگو بوده است؟".  آنچه در این اظهارات دیده می شود در واقع انعکاس ضعف جمهوری اسلامی در مقابل قدرت توده های ایران علیرغم غیر متشکل بودن آنهاست. واقعیت این است که اگر خودی ها هم اعتراف می کنند که حتی "این میزان خشونت" نیز برای سرکوب توده های بپا خاسته ما چاره ساز نیست این خود با آشکاری هر چه تمام تر بن بست و ناتوانی جمهوری اسلامی را در هم شکستن جنبش توده ای به نمایش می گذارد.

با دیدن این واقعیت و با مشاهده عزم انقلابی توده ها برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است که "دلسوزان" نظام هم - که قصدی جز خدمتگزاری به نظام دیکتاتوری حاکم و مصون نگهداشتن آن از ضرب شست توده های استثمار شونده ندارند - به تکاپو افتاده اند تا در جستجوی راه "چاره" ای باشند که بقای سیستم استثمارگرانه حاکم و تمامی مظاهر ننگین و ضد خلقی آن را در "دراز مدت" تضمین سازد.  به این اعتبار 13 آبان امسال را باید روز بزرگ مبارزاتی ای در جنبش رهایی بخش کارگران و خلقهای ستمدیده ما بر علیه دشمنان ارتجاعی شان یعنی جمهوری اسلامی و استبداد حاکم به حساب آورد.