به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 69   15 مرداد ماه 1387

 

وحشت پراکنی برای غلبه بر وحشت!

 

در ماه های اخیر به موازات تداوم و گسترش اعتراضات دلاورانه ضد حکومتی توده های تحت ستم ما، رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی موج جدیدی از اعدامهای وحشیانه را در سراسر کشور به راه انداخته است. در شهر های تهران، برازجان، سبزوار، سنندج، بوشهر و ... ده ها تن تحت عناوین مختلف از "قاچاقچی" مواد مخدر گرفته تا "اراذل و اوباش" و "متجاوزین به عنف" و بالاخره "محارب" (عنوانی که سردمداران جنایتکار حاکم برای نامیدن مخالفین نظام از آن استفاده می کنند) به چوبه های دار سپرده شده اند و خبر اعدام آنها بابوق و کرنا در بلندگوهای تبلیغاتی پخش شده است.  شمار بزرگی از این اعدامها در ملاء عام صورت گرفته و این درحالی ست که سال گذشته برخی از مقامات جلاد ديکتاتوری حاکم بدلیل وحشت از رسوایی هر چه بیشتر حکومت خویش در افکار عمومی بین المللی، اعلام کرده بودند که اعدامهای در ملاء عام "متوقف"ميشوند.

 

از سوی دیگر، در ماه های اخیر جو جامعه هر چه بیشتر پلیسی گشته و بر ابعاد پیگیری و اذیت و آزار توده های تحت ستم تحت عناوین مختلف افزوده شده است. مزدوران جمهوری اسلامی دسته دسته در معابر عمومی شهرهای کشور  ظاهر شده و زیر نام های فریبکارانه ای همچون "ارتقاء امنیت اخلاقی"،" مقابله با بدحجابی"، "مقابله با تحرکات دشمن" و بالاخره "تامین امنیت" و بالاخره با گسترش دخالتهای سرکوبگرانه دولتی، می کوشند ترس و رعب و ناامنی در میان توده های محروم را هر چه بیشتر تشدید کنند. در چنین فضایی ست که بطور مثال جلادان حاکم با قساوتی که تنها از جانیان بالفطره ای چون آنها برمی آید، اعلام می کنند که حکم "قطع انگشتان دست سه سارق" در کرج به نحوی که "کف دست و شست آنها باقی بماند" تایید شده و به اجرا در خواهد آمد. و یا در چنین شرایطی ست که در گرگان مردم را تهدید به فرستادن "قضات" و تشکیل "دادگاه" در همان خیابان برای متخلفین و بدحجابان می کنند و یا رییس پلیس مزدور رژیم در خراسان اعلام می کند که نیروهای انتظامی در چارچوب طرح "امنیت اخلاقی"  با متوقف کردن ماشینها و تجسس آنها در سطح شهر، با صاحبان "خود روهای مزاحم" که  "سگ و گربه و میمون" حمل می کنند، برخورد خواهد کرد!   

 

در همین حال، استبداد حاکم به نحو چشمگیری بر دامنه سرکوب جنبش های دلاورانه اجتماعی نظیر مبارزات کارگران و اعتراضات و مقاومتهای زنان و دانشجویان و جوانان و خلقهای تحت ستم نیز افزوده است. مجموعه تمامی این اقدامات تعرضی و ضد مردمی نشان می دهد که دیکتاتوری حاکم در دوره جاری بار دیگر ضمن بستن شمشیر از رو کوشیده است تا جایی که توان ضد انقلابی اش اجازه می دهد با تشدید کنترل و سرکوب در تمام جوانب حیات توده های تحت ستم هر صدای مخالفی را در گلو خفه کند.

 

اما سوال اصلی اینجاست که کدام ضرورت ها و یا نیازی مبادرت به برپایی وسیع و علنی جوبه های دار و چنین یورش ضد خلقی ای را برای سردمداران جمهوری اسلامی و باصطلاح نظام "عدل اسلامی" آنان ایجاب کرده است؟ 

 

گردانندگان نظام استثمارگرانه حاکم برای موجه جلوه دادن جنایات خویش گاها ادعا می کنند که تشدید اعدام ها و مجازات های وحشیانه دیگر (که در حقیقت تلاشی برای اعمال کنترل های بی سابقه در تمام زوایای زندگی اجتماعی مردم در چارچوب جامعه تحت سلطه ماست)  را با هدف برافکندن "بزهکاریهای اجتماعی" نظیر "قاچاق مواد مخدر"، "اعتیاد" ، "فحشاء" ، "دزدی"، " شرارت و نامنی" و غیره سازمان داده اند. اما هر انسان اندک با تجربه ای می داند که اتفاقا رژیم فاسد و ضد خلقی  جمهوری اسلامی با دفاع از نظام استثمارگرانه سرمایه داری وابسته در ایران، خود بزرگترین عامل گسترش تمامی بلایای اجتماعی در جامعه تحت سلطه ما بوده است و در نتيجه شرط اول مقابله واقعی با بزهکاران اجتماعی از ميان برداشتن اين رژيم و مناسبات استثمارگرانه ای است که با چنگ و دندان از آن حفاظت می کند، درست بدلیل همین واقعیت است که اعدام و بگیر و ببند و اعمال مجازات های وحشیانه قرون وسطایی این حکومت در حق بزهکاران اجتماعی کوچکترین کمکی به امحاء و یا حتی از آن کمتر تخفیف چنین بلایایی در جامعه ما نکرده است. این واقعیت حتی برای خود دولتمردان حاکم نیز هویداست . چرا که گاه و بیگاه برخی از آنان به سترونی اعمال مجازات های ضد خلقی با رویای باصطلاح ریشه کنی بیماریهای اجتماعی نیز معترف شده و می پذیرند که مثلا استفاده و قاچاق "مواد مخدر " را با "اعدام" نمیشود برانداخت. در نتیجه از همین جا نیز می توان دریافت که هدف از تشدید اعدامها و گسترش سرکوب در جامعه "مبارزه با بلایای اجتماعی" نیست.

 

واقعیت را بخواهیم، جمهوری اسلامی با براه اندختن دوباره بساط دار و شکنجه در معابر عمومی و نمایش جنایات خویش در افکار عمومی و یا به زعم خود نمایش قدرت سرکوب رژیم جمهوری اسلامی، در حقیقت تشدید سرکوب و کنترل توده ها را هدف خود قرار داده در صدد "درس عبرت" دادن به توده ها است. تا در شرایط تشدید بحران های اقتصادی و سیاسی خویش بر خطر ناشی از غلیان خشم و نفرت توده های تحت ستم از نظام و حکومت ضد خلقی حاکم غلبه کند. با دار زدن قربانیان در مقابل چشم توده ها، با پیگرد و بگیر و ببند جوانان و دانشجویان و کارگران و زنان زیر نام مقابله با بی اخلاقی و شرارت و ... و تبلیغ و نمایش این جنایات هولناک در سطح خیابانها، با متوقف کردن و جستجوی اتومبیلها برای باصطلاح یافتن سگ و گربه و "میمون" و با تشکیل بیدادگاه در معابر عمومی در واقع این چماق سرکوب و کنترل دولتی ست که با قدرت در بالای سر توده های بجان آمده و زندگی سراسر تحت فشار و محنت آنان به پرواز درآمده است. ایجاد و گسترش جو ارعاب و سرکوب، حربه ای ست که دیکتاتوری حاکم با توسل به آن به مردم به جان آمده پیام می دهد که در فکر مخالفت و مقاومت در مقابل ستم و استثمار و سرکوب طبقه حاکم نباشند. با این اعمال وحشتناک، رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی در صدد است تا به دشمن خود یعنی کارگران و زحمتکشان بجان آمده و بپا خاسته (نظیر کارگران دلاور هفت تپه و لاستیک البرز و...)، و به دانشجویان معترض در دانشگاه های کشور، به زنان مبارز و مقاوم و به جوانان و  توده های بجان آمده و به خلقهای تحت ستم اخطار دهد که در صورت مخالفت با اراده ضد خلقی طبقه حاکم  و در صورت مبارزه بر علیه دستگاه ستم و جور سرمایه داران وابسته، سرنوشتی جز زندان و شلاق و شکنجه و چوبه دار در انتظار آنها نخواهد بود. این جوهر هدف ضد خلقی رژیمی ست که در شرایط تشدید بحران بار دیگر و با شدتی هر چه بیشتر به جان توده های بجان آمده افتاده و به نمایش جنایات خود پرداخته است.

 

تمامی تجارب مبارزاتی گواه بر آن است که تمامی اقدامات ضد خلقی و باصطلاح قاطع جانیان حاکم و نمایش قدر قدرتی دستگاه حکومتی شان، خود انعکاس یک واقعیت مهم و برجسته یعنی شدت ترس و وحشت جمهوری اسلامی از گسترش فزاینده اعتراضات توده ای و آینده نامطمئن خویش در مقابل جنبش توده هاست. تشدید سرکوب و اعدام و نمایش علنی آنها نشان می دهد که برغم تمامی جنایات و سرکوبهایی که رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در حق توده های تحت ستم ما مرتکب شده، دیکتاتوری حاکم هنوز قادر به خفه کردن صدای اعتراض آنان و مرعوب کردن مردم به جان آمده ما و برقراری سکوت قبرستان در جامعه تحت سلطه ما نگشته است. بنابر این وحشت پراکنی های اخیر توسط مزدوران حاکم در جامعه برای تحقق هدف فوق انجام شده و راه گریزی ست که جلادان حاکم برای غلبه بر ترس و وحشت بی پایان خویش از خشم و نفرت مردم به جان آمده و مبارز ما بدان دست یازیده اند.

 

سرکوب عامل اصلی بقای رژیم جمهوری اسلامی و نظام استثمارگرانه ای است که این رژیم از آن حفاظت می کند. این حقیقت را تجربه 30 سال حکومت دار و شکنجه چمهور ی اسلامی نشان داده است، در عین حال که توسل به سرکوب و اقدامات جنایتکارانه بیشتر بر علیه توده ها انعکاس وحشتی ست که در مقابل خشم متراکم شونده توده ای سردمداران رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی را به لرزه در آورده است.  

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com