به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 61 - آذر ماه 1386

 

 

هشدار به جنبش انقلابی!

(در مورد تلاش های ضد انقلابی اخیر جمهوری اسلامی در خارج کشور)

 

 

در ماه های اخیر رژیم جمهوری اسلامی بر ابعاد تلاشهای ضد خلقی خویش به منظور گسترش نفوذ در جامعه تبعیدیان ایرانی و بویژه تشکل ها و انجمنهای دمکراتیک و فعال در خارج کشور افزوده است. بر طبق اطلاعات موثق، بخش مستقر در خارج کشور "سربازان گمنام امام زمان" و یا همان سازمان ددمنش اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی ضمن تماس مستقیم با نهادها و سازمانهای فعال جوامع ایرانی در اروپا و آمریکا  با بیشرمی تمام خواهان "گفتگو" و "بررسی همکاری" با  این نهاد ها برای سازماندهی "تمامی ایرانیان خارج کشور" در راستای منافع "ملی" شده و در پیشبرد این خط به آنها حتی پیشنهاد "کمک مالی" هم کرده است.(1) اين تلاش های مذبوحانه هم در شرایطی صورت می گيرد که آن "سربازان گمنام امام زمان" يا ماموران وزارت اطلاعات خود بخوبی میدانند که اصولا صرف وجود میلیونها تبعیدی ایرانی در خارج کشور- که توسط دستگاه وقیح تبلیغاتی حکومت، "ضد انقلاب" خوانده می شوند- قبل از هر چیز، محصول قریب به سه دهه حاکمیت دیکتاتوری عنان گسیخته رژیم جمهوری اسلامی و جنایات وصف ناپذیر و خونبار اين رژيم در استثمار و سرکوب وحشیانه کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان و خلقهای تحت ستم ما بوده است.

 

برای اطلاع افکار عمومی از ترفند ها و  تاکتیک های جمهوری اسلامی  برای پیشبرد سیاست ضد انقلابی اخیر خود به منظور اغوا و راغب ساختن ایرانیان خارج کشور برای همکاری با رژیم در اينجا برخی از شیوه های برخورد و "استدلال" های مامورین جنایتکار ساواما، تا آنجا که به ما اطلاع داده شده است را ياد آور می شويم.

 

در تماس های اخیر، مأمورین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که خود را اغلب با یک اسم ساختگی برای نمونه "اسلامی!!" معرفی می کنند، صراحتا مطرح می سازند که از "سفارت جمهوری اسلامی" تماس می گیرند و در طی صحبت هايشان هزار بار قسم می خورند که دلیل کوشش آنها برای ایجاد و گسترش تماس با ایرانیان خارج کشور تنها و تنها مساله منافع "ملی" و گويا این واقعیت است که تمامی تبعیدیان خارج کشور برغم "هر گونه تفاوت فکری و سیاسی و دینی ..." ، "ایرانی" و عاشق "وطن" خود می باشند. آنها می گویند که جمهوری اسلامی و ایران "عوض" شده و حتی خود انتقادات گاها تند و تیزی هم راجع به "کم کاریهای" مقامات حکومت در خارج از کشور نسبت به ایرانیان مطرح می کنند؛ آنها ضمن "قدر دانی از زحماتی که نهاد های خیریه و یا پناهندگی ایرانی در خارج کشور " برای "کمک به هموطنان" ایرانی مقیم خارج کشور در ارتباط با کارهای پناهندگی و ارائه تسهیلات زندگی و ... می کشند، مطرح می کنند که علاقه آنها  به این گفتگو و دیالوگ با ایرانیان، گسترش و تقویت نهادهای ایرانی خارج کشور و این که "دوطرف" چه "همکاریهایی" را می توانند برای سازماندهی و "ایجاد وحدت" در بین "ایرانیان خارج کشور " انجام دهند می باشد. ظاهرا در این گفتگوها، مامورین رژیم بیش از پیش علاقه مند به برگزاری جشن های فرهنگی، چهار شنبه سوری و "نوروز" و .. هستند و تاکید می کنند که باید به حل مشکلات ایرانیان در غربت، جلسات "گفتار درمانی" با شرکت هر چه وسیعتر افراد، ترتیب داده و از نظر آنها تمام این فعالیت ها را باید صرف نظر از تفاوتهای سیاسی و نظری و فرهنگی و دینی و .... ایرانیان سازمان داد. مزدوران امنیتی فریبکار حکومت ادعا می کنند که در این دیالوگ و "همکاری"، مساله به هیچ وجه نباید این باشد که "آنها" (یعنی سرکوبگران حاکم) در "این طرف میز" نشسته اند و ایرانیان تبعیدی (يعنی همان سرکوب شدگان و زخم خوردگان از جنایات حکومت)در "آن طرف میز"!! نه! نه! مساله این "چیزها" نیست؛ از نظر آنها قضیه بسیار ساده است و نباید "سیاست" را در نظر گرفت و در اين ديالوگ دخالت داد چون سیاست "تغییر" می کند و ممکن است که در اثر تغییر شرایط سیاسی، "تقی به توقی بخورد" و جای دو طرف در پشت این میز، "عوض" شود!! در حالی که ملیت و وطن همیشه ثابت است؛ پس از نظر آنها، مساله بر سر "ایرانی" بودن طرفین می باشد.

 

در این دیالوگ همچنین با صراحت مطرح می گردد که آنها اصلا "مساله ای" ندارند که نهاد های ایرانی و ایرانیان خارج کشور حتی در "جلوی سفارت" رژیم تظاهرات ضد حکومتی بگذارند و "شعارهای مرگ بر  جمهوری اسلامی" سر بدهند اما بهتر است که بعد از این تظاهرات درب سفارت هم "باز" شود و آنها به داخل بیایند تا با جمهوری اسلامی "گفتگو" کنند!

 

و بالاخره این که مامورین اطلاعاتی جمهوری اسلامی با تشکر از مخاطبین خود برای صرف وقت برای گفتگو، از تجربه موفق سیاست شان در "آمریکا" دم می زنند و اظهار امیدواری می کنند که بتوانند در مورد ایرانیان "اروپا" هم این تجربه را پیاده کنند. آنها حتی شماره تلفن هائی هم برای تماس می دهند و برای تداوم این "گفتگو ها" اظهار "امیدواری" می کنند.

 

مطالب طرح شده در فوق را تنها باید به مثابه نمونه هایی از برخوردها و اظهارات مامورین وزارت اطلاعات در رابطه با پیشبرد سیاست جديد جمهوری اسلامی برای جلب نظر ايرانيان خارج از کشور و تحريک احساسات ملی آنها به نفع خود در نظر گرفت . روشن است که پلیس سیاسی حکومت بسته به شرایط و تجزیه تحلیل های خود می تواند در هر موقعیتی به تاکتیک های ساده و یا پیچیده تری برای پیشبرد اهداف ضد انقلابی رژیم و طبقه حاکم دست یازد. البته اگر صرف واقعیت تلاش های عوام فريبانه ضد انقلابی جمهوری اسلامی برای نفوذ در بین مخالفین و ایرانیان تبعیدی باشد تجربه سالها حکومت ضد خلقی جمهوری اسلامی در دوره های مختلف نشان داده که این رژیم وحشی و جنایت پیشه در تمام طول حاکمیت سیاه خود در حالی که یک لحظه از سرکوب قهر آمیز هر گونه مخالفتی در داخل و خارج کشور بر علیه نظام حاکم دست نکشیده، در حالی که برای سرکوب جنبش توده ها، بساط دارو شکنجه و زندان و ترورش را در سر هر کوی و برزن و حتی در ماورای مرزهای خود گسترده، در همان حال  همواره سیاست فریب و ریاکاری را نیز به همان درجه به کار گرفته است. تا جایی که حتی در مقاطع مختلف شاهد بوده ایم که سران حکومت گاه و بیگاه همچون گرگی که لباس میش را پوشیده، پرچم مذاکره و دیالوگ و گفتگو را بلند کرده اند؛ آن هم در حالی که درست در همان لحظه در حال پیاده کردن نقشه شوم جدیدی بر علیه توده های تحت ستم و مبارزین و انقلابیون و مخالفین خویش بوده اند. در تاکید بر روی این واقعیت اشاره به مواردی نظیر ترور وحشیانه رهبران حزب دمکرات در وین آن هم در سر میز مذاکره، جنايت فراموش نشدنی  میکونوس؛ بریدن گلوی مخالفین در شرایطی که به آنها وعده های سر خرمن بازگشت و عفو و ...می داده اند و ... خالی از فایده نیست.

 

اما سوال اصلی ای که در ارتباط با برخورد های اخیر جمهوری اسلامی به وجود می آید عبارت از این است که چرا جمهوری اسلامی یکبار دیگر به صرافت برقراری "دیالوگ و گفتگو" و "همکاری" با نیروها و افراد و جریاناتی افتاده که در همه جا بیشرمانه از آنها به عنوان "معاند" و " ضد انقلاب" و "عوامل بیگانه" و "جاسوس" و ... نام می برد؟ 

 

برای یافتن پاسخ این سوال باید به شرایط بحرانی ای توجه نمود که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته است. واقعیت این است که سران جمهوری اسلامی برغم آن که توسط امپریالیستها و در جریان سرکوب انقلاب ضد امپریالیستی سال 56-57 بر سر کار آمدند و برغم این که 28 سال عمر حکومت خود را صرف سرکوب وحشیانه جنبش آزادیخواهانه توده های تحت ستم و خدمتگزاری به منافع امپریالیستها در ایران و منطقه کرده اند، در شرایط افزایش تهدیدهای جنگی امپریالیسم آمریکا در مورد ایران و احتمال وقوع این حمله و سرنگونی رژیمشان، شدیدا به وحشت افتاده اند. آنها سرنوشت دو رژیم مزدور طالبان و صدام حسین را در همسایگی خویش دیده و فهمیده اند که اگر در جریان کشاکشهای اخیر آمریکا و سایر جهانخواران بین المللی بر سر کسب بازارهای بیشتر، تاریخ مصرف رژیم آنها نیز همچون دو مورد فوق از نظر اربابان به پایان رسیده باشد، سرنوشتی جز سقوط در انتظار آنان نیست. در چنین اوضاع و احوالی ست که مقامات حکومت نیز به دست و پا افتاده اند و می کوشند تا با دست یازیدن به هر حربه فریبکارانه ای توده های تحت ستم در داخل و ایرانیان مقیم خارج کشور را در زیر پرچم دفاع از "ایران" و "منافع ملی" (بخوان دفاع از منافع سرمایه داران زالو صفت و آخوندهای حاکم) سازماندهی کرده؛ از احساسات عمیق ضد جنگی و ضد امپریالیستی آنها سو استفاده نموده  و با امید به کاهش فشار بر خود برای این رژیم سرکوبگر و فاسد، در افکار عمومی بین المللی مشروعیت کسب کنند. از آنجا که بخش اعظم ایرانیان خارج کشور، از فعالین سیاسی مبارز و کمونیست گرفته تا روشنفکران، زنان، جوانان، فعالین حقوق برحق ملت های تحت ستم و یا حتی تمامی کسانی که به خاطر شرایط اقتصادی- اجتماعی جهنمی جامعه تحت سلطه ما مجبور به ترک ایران و سکونت در غربت شده اند،در حقیقت دشمنان این رژیم سرکوبگر و نظام استثمارگر حاکم می باشند و همین ها هستند که در سه دهه اخیر در حمایت از جنبش انقلابی مردم ما بر علیه جمهوری اسلامی صدای حق طلبانه مردم ما را در افکار عمومی منعکس ساخته و نقش مهمی در افشای جنایات جمهوری اسلامی ایفا کرده اند. تلاش برای انحراف مبارزات آنها در جهت حمايت از جمهوری اسلامی در چنين شرايطی از اهميت دو چندانی برخوردار شده است.

 

دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در شرایطی بار دیگر به یاد تماس و گفتگو با مخالفین و ایرانیان خارج کشور، صرف نظر از عقاید و فعالیت های سیاسی آنان افتاده که بخوبی می داند که قدرتهای امپریالیستی نیز در چارچوب فضای جنگی کنونی بطور وسیعی از طرق مختلف (از تماس های مستقیم و اختصاص کمک مالی به سازمانها و نیروها گرفته تا راه انداختن و تغذیه مالی پروژه های مختلف فرهنگی و سیاسی و رسانه ای) در میان افراد و نیروهای سیاسی تبعیدی فعالیت کرده و به تماس گرفتن و کار در میان آنها پرداخته اند. تلاش مزدوران جمهوری اسلامی برای ایجاد دیالوگ و گفتگو و پیشنهاد "کمک" و "همکاری" به  نیروهای خارج کشور در ضمن هدف خنثی سازی اقدامات مشابه قدرت های امپرياليستی در تماس با نيروهای ايرانی را نيز تعقيب نموده و  یکی دیگر از اهداف دستگاه جاسوسی جمهوری اسلامی در تلاشهای اخیر ست.

 

با توجه به این واقعیت است که ایرانیان خارج کشور و بویژه نیروهای مبارز و انقلابی باید بدون هیچ گونه مصلحت طلبی های غير انقلابی تلاشهای ضد انقلابی اخیر جمهوری اسلامی و سربازان گمنام امام زمان این رژیم در خارج کشور را افشا نمایند و از هر گونه تماس با سفيران جنايت و کشتار خود داری نمايند. رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی، در شرایطی از "گفتگو" و مذاکره و "همکاری" با مخالفین و تبعیدیان در خارج از کشور دم می زند که درست در همان زمان با سرکوب وحشیانه کارگران و زنان و دانشجویان، با اعدام های بیرحمانه مخالفان زیر نام اراذل و اوباش با شکنجه وحشیانه زندانیان سیاسی و به خاک و خون کشیدن مطالبات برحق توده های به پا خاسته، نشان داده که همچون 28 سال گذشته با سلاحی جز قهر عریان با مردم و با مبارزین و مخالفین سخن نمی گوید. این رژیم معنای مذاکره و گفتگو و دیالوگ را بار ها بار ها با ترور طرف مذاکره نشان داده است. اگر معیار پراتیک است، همین واقعیات ساده نشان می دهد که  جمهوری اسلامی، بر خلاف ادعاهای مامورین دستگاه های اطلاعاتی اش، در برخورد با توده های تحت ستم و مبارزین و انقلابیون، دچار هیچ تغییر و تحولی نشده؛ برعکس این رژیم خون و جنایت درست به دلیل مصالح داخلی و خارجی امروزین خود می باشد که بار دیگر پرچم گفتگو و دیالوگ با مخالفین را برافراشته تا با فریب توده ها و منحرف کردن انرژی انقلابی آنها، موقعیت خویش برای  تشدید سرکوب توده ها را مستحکم تر سازد. تجربه فوق یکبار دیگر بر این حقیقت مبارزاتی تاکید می کند که در شرایط کنونی صحیح ترین و اصولی ترین شعار ی که در راستای منافع کارگران و خلقهای تحت ستم ایران باید در جهت تبلیغ و تحقق آن در میان توده ها تلاش نمود همانا "مرگ بر جنگ امپریالیستی، نابود باد جمهوری اسلامی، زنده باد انقلاب!" می باشد.      

 

زیر نویس:

(1) در همین ارتباط باید به تلاشهای دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در آمریکا برای تماس با تشکل های ایرانیان مقیم این کشور، تلاش برای نفوذ در میان ایرانیان و سازماندهی تشکل های ایرانی ضد جنگ در فرانسه در راستای اهداف رژیم، تماس با نهاد های فرهنگی و خیریه ایرانیان در انگلستان نظیر "کانون ایران" و "کانون ایرانیان لندن" و ... اشاره کرد.

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com