به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 58 - شهریور ماه 1386

 

 

 

تداوم جنایات جمهوری اسلامی، 19 سال پس از قتل عام تابستان 67!

 

توده های زحمتکش و کلیه نیروهای انقلابی و ترقی خواه میهنمان و خانواده های داغدار زندانیان سیاسی ای که در دهه 60 بدست دژخیمان جمهوری اسلامی اعدام گشته اند،در شرايطی خاطره جانباختگان قتل عام زندانیان سياسی در تابستان سال 67 و همه جانباختگان دهه 60 را گرامی ميدارند که رژیم جنایت پيشه جمهوری اسلامی  همچنان ناقوس شوم مرگ را بر سر هر کوی و برزن به صدا در آورده است. هنگامی یاد عزیزان بخون خفته میهنمان را گرامی میداریم که رژیم دار و شکنجه همچنان بر سریر قدرت تکیه زده و برای حفظ روابط ننگین سرمایه داری وابسته موجود، از انجام هیچ جنايتی در حق توده های ستمديده میهنمان دریغ نمی ورزد. و درست در هنگامی خاطره شیر زنان و شیر مردانی که جانشان را فدای آرمانهای خلق خود کرده اند را گرامی میداريم  که رژیم بار دیگر بساط دار خود را در اقصی نقاط کشور برپا ساخته و جوانان مبارز و معترضین به نظام را زیر نام "اراذل و اوباش" به دار می کشد تا جایی که تنها در چند ماه اخیر حدود 400 نفر را رذیلانه اعدام کرده است. براستی چرا رژیم در آنزمان دست به چنان جنایات هولناکی زد و چرا در این هنگام بازهم بساط دار و شکنجه خود را به نمايش می گذارد ؟ و بار دیگر این پرسش در برابر نیروهای انقلابی و ترقی خواه قرار می گیرد که رژیم با اِعمال چنين حدی از قساوت و نمایش آن به کدام نیاز ارتجاعی خود پاسخ می دهد؟

 

همانطور که می دانیم حمام خونی که در تابستان 67 توسط رژیم به راه افتاد، زمانی بوقوع پیوست که اندکی قبل از آن، رژیم پایان هشت سال جنگ با عراق را با خفت پذیرفت. شرایط پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل هنگامی مورد قبول خمینی جلاد قرار گرفت که توده های زحمتکش میهنمان از جنگ و نتايج آن خسته شده و نه تنها از ادامه آن استقبال نمی کردند، بلکه با انجام تظاهراتهای اعتراضی خواهان پایان یافتن آن و عملی شدن خواسته های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود می شدند که بعد از انقلاب 57 و به بهانه جنگ همچنان معوق مانده بود. نارضایتی توده ها از وضع موجود بقدری زیاد بود که هرآن احتمال خیزش های توده ای در ابعاد گسترده تر، میرفت. در چنین شرایطی بدون شک خواست آزادی زندانيان سياسی از عمده ترین خواست هائی بود که در سطح وسيع در اين اعتراضات مطرح می شد. از طرف دیگر زندانیان سیاسی که سالها تجربه سیاهچالهای رژیم را پشت سر گذارده بودند، علیرغم برقراری شرایط جهنمی در زندانهای رژیم از تجربه مبارزاتی و روحیه مقاومت بالایی برخوردار گشته بودند. گردانندگان رژیم پلید جمهوری اسلامی که بر اين حقایق آگاه بوده و بخوبی از این واقعیت نیز با خبر بودند که با پایان یافتن جنگ و عدم تأمین نیازها و خواسته های بحق توده ها باید منتظر شورشهای توده ای بی امان و وسیعی باشند و حتی احتمال گره خوردن این اعتراضات با تجربه مبارزاتی اين زندانيان چه شرايط سختی برايشان بوجود خواهد آورد، نه تنها به هيچ وجه حاضر به تن دادن به آزادی زندانان سياسی نبودند بلکه برعکس برای از بین بردن زندانیان سیاسی نقشه می کشیدند. در شرایط پایان جنگ، حمله نظامی سازمان مجاهدین به نواحی غرب کشور بهترین بهانه ای بود که رژیم خونخوار جمهوری اسلامی با استفاده از آن فضای هیستریک لازم را  برای عملی کردن نقشه جنایتکارانه خود مبنی بر اعدام زندانیان سیاسی و ار بین بردن آنها در سراسر ایران را عملی ساخت. با پایان جنگ، امپریالیست ها خود را آماده میکردند که برای باز سازی خرابی های جنگ سرمایه های خود را در وسعت هر چه بیشتر ی به ایران صادر کنند. بدینسان بود که جمهوری اسلامی با در خون علطاندن نسلی از انقلابیون و مبارزین میهنمان و با ایجاد جو رعب و وحشت فراوان در میان توده ها،  "امنیت" و "ثبات" لازم را برای صدور سرمایه های امپریالیستی و برای گردش نظام جانی سرمایه داری وابسته ایران بر قرار نمود.

 

تجربه سرکوب در رژیم پلید جمهوری اسلامی و رژیم ضد خلقی شاه بخوبی نشان داده است که این رژیمها هنگامی که که پایه های استقرار نظام سرمایه داری وابسته حاکم را جداً متزلزل  می بینند، با شدت و وسعت هر چه بیشتری دست به سرکوبهای عنان گسیخته می زنند. از سوی دیگر سرکوب خلقهای قهرمان ما، کارگران و زحمتکشان، زنان و دانشجویان و قتل عام وحشیانه زندانیان سیاسی در تابستان سال 67، خود گویای این واقعیت است که سرنیزه و خشونت، شکنجه و اعدام، برپایی چوبه های دار و جوخه های اعدام و ... جزء لاینفک روبنای سیاسی رژیمهای وابسته به امپریالیسم و از آنجمله رژيم ضد مردمی جمهوری اسلامی است. درست به همین خاطر است که امروز شاهد سرکوب جوانان معترض محلات و مبارزین تحت بهانه های واهی "اراذل و اوباش" می باشیم که از یک سو به جهت مقابله با خواسته ها و مطالبات برحق مردم ما و بويژه کارگران صورت می گیرد و ازسوی دیگر و فراتر از آن، نمایانگر ترس رژیم از بحران عمیق اقتصادی و سیاسی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی است. واقعيت اين است که تنش های ايجاد شده در روابط رژيم با قدرتهای غربی بر سر "پروژه هسته ای " و وحشت رژيم از حمله احتمالی نظامی، جناح های درونی جمهوری اسلامی را نگران ساخته و شرايطی بوجود آورده که روحيه تعرضی در بخشهائی از جامعه تشديد شده است. رژیم بخوبی واقف است که اگر نتواند اين موقعيت را کنترل کند جوانان معترض آگاه ممکن است که بر زمينه نارضایتی توده ای موجود باعث خطرات بزرگی شوند که می تواند  موجودیت رژیم را با تهديد جدی مواجه سازد.

 

به همین خاطر است که ما در آستانه سالگرد کشتار عزیزانمان در زندانهای جمهوری اسلامی، بعد از 19 سال، همچنان در اقصی نقاط کشورمان بساط دار و شکنجه را از سوی شب پرستان و دژخیمان حاکم برپا می بینیم. این درست است که رژیم برای بقای خود و حفظ روابط جهنمی موجود دست به کشتار می زند، اما انقلابیون و نیروهای ترقی خواه نیز نه تنها باید علل واقعی اين جنايات را  برای توده های محروم ما توضیح دهند، بلکه باید حتی لحظه ای از تلاش برای سرنگونی این رژیم سرکوبگر و وابسته به امپریالیسم غفلت ننمایند؛ رژیمی که اگر پابرجا بماند، در جامعه ما جلادی، جنایت، ننگ و حمام خون نیز همچنان برقرار خواهد ماند. وظیفه تک تک ماست که به هر وسیله که می توانیم بر علیه این رژیم و جهت سرنگونی آن و برای قطع هر گونه نفوذ امپریالیسم در ایران مبارزه کنیم.

 

در نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی تابستان سال 67، خاطره تمامی آن عزیزان که برای رسيدن به آزادی قلب مالامال از عشق آنها مورد هدف رگبار مسلسل دژخیمان قرار گرفت و یا به چوبه دار سپرده شدندرا گرامی داشته و بکوشیم تا با درس گیری از تجاربی که با خون آن عزيزان بدست آمده است با فعالیت مستمر ادامه دهنده صدیق راه آنها برای تحقق آزادی و کمونیسم باشیم.

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com