به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 57 - مرداد ماه 1386

 

شرایط دشوار زنان سرپرست خانواده در جامعه ایران

تحت حاکمیت نظام سرمایه داری وابسته و رژیم جمهوری اسلامی، انبوهی از معضلات و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نظیر فقر، بیکاری و محرومیت در کنار قوانین سرکوبگرانه و ناعادلانه،  شرایط را برای ادامه زندگی اقشار فقیر و تحت ستم جامعه، هر روز بیش از پیش سخت تر ساخته است. نگاهی کوتاه به شرایط دشوار زنانی که به تنهایی سرپرستی فرزندانشان را بعهده دارند، موید چنین واقعیتی ست.

طبق گزارش خبرگزاری فارس، عضو شورای اسلامی شهر تهران، معصومه آباد، به  آماری از سال 1385 اشاره می کند که در آن خبر از وجود  5/1 میلیون زن سرپرست خانوار در ایران داده شده است. زنانی که به هر دلیلی ( و عمدتا خارج از اراده خود) سرپرست خانواده شده اند با ناکامی های فرهنگی و اجتماعی مواجه اند و مشکلات ناشی از فقر یکی از مهمترین معضلاتی است که این زنان با آن روبرو هستند. آمار زنان سرپرست خانوار که از طریق ارگان ها و نهادهای وابسته به دولت همچون اداره بهزیستی، کمیته امداد و ... جمع آوری شده به این نکته نیز اشاره می کند که این زنان به لحاظ حمایتی تحت پوشش هیچ ارگانی قرار ندارند.

در حقیقت، زنان سرپرست خانوار که به دلائل متفاوتی از جمله اعتیاد شوهرانشان به مواد مخدر، طلاق، مرگ زودرس در اثر فشارهای اقتصادی و اجتماعی، عوارض ناشی از جنگ ارتجاعی ایران و عراق و ... به تنهائی مجبور به اداره امور اقتصادی و پیشبرد سایر مسئولیتهای سنگین خانه و فرزندان خویش شده اند، یکی از فقیرترین و محرومترین اقشار جامعه بشمار می روند. این قشر محروم ، قربانیان اوضاع دهشتناکی هستند که رژیم و نظام حاکم برای آنها بوجود آورده است. با این وجود، مسببین این اوضاع نابسامان یعنی سران ضد خلقی جمهوری اسلامی، به وضعیت وخیم آنها نکرده و به همین خاطر، آنها در درون جامعه ی ایران با معضلاتی دست و پنجه نرم می کنند که  بدلیل حاکمیت نظام استثمارگرانه سرمایه داری وابسته هر روز اشکال هولناکتری به خود می گیرد. اضافه بر این، در شرایط اجتماعی ایران، جایی که  یک دیکتاتوری عنان گسیخته در تمام عرصه های زندگی مردم حکم می راند، زنان در زیر تازیانه قوانین ارتجاعی و زن ستیز، بخصوص قوانین غیر انسانی در محیط های کار، از موقعیت بسیار نامطلوبی برخوردارند.  زنان سرپرست خانوار جهت  تامین نیازهای اقتصادی خود و فرزندانشان به کارهای موقت و طاقت فرسا اشتغال دارند و به دلیل زن بودن با موانع و شرایط دشوارتری در جامعه جهت یافتن کار مواجه هستند. اغلب این زنان در محیط های کار مورد استثمار شدید و اذیت و آزار و سوء استفاده کارفرمایان خود قرار می گیرند. زنان بطور کلی نیز در مقایسه با مردان حقوق کمتری دریافت می کنند و از هیچگونه تامین اجتماعی برخوردار نیستند. 

زنان سرپرست در ایران با فشارها و آسیب های اجتماعی رو به رشدی مواجهه هستند که در واقع عاملان اصلی  آن در راس حاکمیت قرار گرفته اند. حاکمیتی که تا به امروز در پاسخ به نیازها و خواسته های به حق مردم، تشدید سرکوب و اختناق، بیکارسازی، زندان و اعدام معتادین و بزهکاران را پیشه خود کرده و هرگز حاضر نیست بدلیل ماهیت ارتجاعی خود کوچکترین قدمی در راه رفع این معضلات و حتی برخورد صحیح با روی آوری افراد به انواع نابهنجاریهای اجتماعی بردارد. 

واقعیت این است که در شرح موقعیت مصیبت بار این قشر از زنان باید به بررسی عمیقتر ریشه های این پدیده پرداخت و به آن بعنوان یک عارضه اجتماعی که در واقع با سایر عوارض اجتماعی گره خورده و اساسا در نتیجه تسلط مناسبات اقتصادی-سیاسی  استثمارگرانه حاکم بوجود آمده و تداوم یافته نگاه کرد.

به همین دلیل رفع ستم از زنان زحمتکشی که به تنهایی بایستی بار مسئولیت تامین نیازهای خود و فرزندانشان را در شرایط وحشتناک اقتصادی و اجتماعی ایران بدوش بکشند، همچون سایر اقشار تحت ستم خلق فقط و فقط در پرتو نابودی سیستم اقتصاد سرمایه داری و حافظان آن یعنی حاکمیت جمهوری اسلامی قرار دارد.

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com