به نقل از 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 56 - تیر ماه 1386

 

 

رنج نامه بی پایان زندگی کارگران در جمهوری اسلامی!

 

فاجعه دردناک خودکشی کارگر دیگری که از فرط نداری، تنگدستی و شرمندگی در نزد خانواده اقدام به خودکشی نمود ، اندوه و خشم هر انسان آزاده و نوعدوستی را بر می انگیزد و توجه افکار عمومی را هر چه بیشتر و به وضعیت وخیم زندگی و شرايط کار صد ها هزار تن از کارگران ستمديده ایران جلب می کند که در زیر حاکمیت سیاه نظام بورژوازی وابسته به امپریالیسم و رژیم حافظ آن یعنی جمهوری اسلامی در شرایطی نه چندان متفاوت با شرایط وحشیانه ای که برده داران برای برده ها بوجود آورده بودند به حیات خود ادامه می دهند. زندگی "حسن حسنی" کارگری که از فرط نداری و درماندگی، اخیراً خود را در محل کارش (کارخانه الیاف سازی رشت) به دار آویخت و بدینوسیله به زندگی خود خاتمه داد تنها نمایانگر گوشه ای از فقر وحشتناک و زندگی مشقت باری می باشد که بردگان نوين ایران تحت نام کارگر در نظام سرمايه داری وابسته به امپریالیسم حاکم و رژيم مدعی  "عدالت گستر" ی اسلامی با آن دست به گریبان هستند.

 

براستی در شرایطی که کارگران محروم و رنجديده ایران برغم کشیده شدن شیره جانشان در محیط های کار ، تا ماه ها (گاه حتی تا 48 ماه) حقوق و دستمزد بخور ونمیر خود را نیز دریافت نمی کنند؛ در شرایطی که سرمایه داران زالو صفت وابسته زير پوشش حمایت کامل رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی استثمار و غارت و سرکوب کارگران را به حد اعلای خود رسانده اند ؛ در شرایطی که هر گونه اعتراض به این شرایط جهنمی سر و کار معترض را به وزارت اطلاعات اين دستگاه سرکوب سرمایه داران می اندازد؛ بله  در چنین شرایطی خبر افزایش تعداد خودکشی کارگران محروم و بجان آمده ای که قادر به تامين نان شب خانواده خود نيستند و  تحمل دیدن اشک آنها را ندارندبه یک امر عادی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است. 

 

تحت حاکمیت سیاه چنین رژیمی ست که هر روز گردانندگان نظام از خامنه ای و رفسنجانی جنایتکار گرفته تا خاتمی و احمدی نژاد فریبکار یورش جدیدی را به دسترنج و حقوق ناچیز کارگران سازمان داده و زندگی آنان را مضمحل و نابود می سازند. به واقع در اين سالها روزی نبوده که سردمداران اين رژيم ترفند جديدی بر عليه کارگران بکار نگيرند.از خارج ساختن کارخانه ها و کارگاه هایی با کمتر از 10 کارگر از شمول قانون کار، تا ایجاد فضا و بستری که کارگران به ناچار مجبور شوندتا نیروی کار خود را به حداقل قیمت ممکنه، آنهم با شرایط دشوار "قراردادهای موقت کار"، به فروش رسانند. از تحمیل قرارداد موقت کار به جای قراردادهای دائم، بطوریکه بنا به ادعای خود مقامات وزارت کار  بیش از 60 درصد کارگران ایران با قراردادهای موقت مشغول بکارند تا تأخیر در پرداخت به موقع دستمزد کارگران و حتی از آن هم فراتر، عدم پرداخت حقوق کارگران برای مدتهای طولانی که عملا دارد به امر معمولی در ایران تبدیل می شود.

 

این وضع دهشتناک به طور مستقیم زاییده حاکمیت نظام استثمارگرانه سرمایه داری وابسته است نظامی که گردانندگانش برای ایجاد بستری مناسب و بهشتی زمینی برای سرمایه گذاران خارجی و "وطنی"، از اعمال هیچ گونه فشاری در حق کارگران خود داری نکرده اند. جمهوری اسلامی  به عنوان حافظ این نظام، در تشدید استثمار و چپاول دسترنج کارگران و زحمتکشان گوی سبقت را نه تنها از اسلاف خود یعنی رژیم ضد خلقی شاه، بلکه از سایر همپالگی های خود در کشورهای تحت سلطه نیز ربوده است. بله! در چنین شرایطی ست که بر بستر فقر و گرسنگی و مرگ کارگران و خانواده هایشان مشتی از سرمایه داران زالو صفت وابسته که طبقه حاکم را تشکيل می دهند و دولتهای غارتگر امپریالیستی هر روز ثروتمند تر و فربه تر می گردند.

 

اما از این طرف، کارگران و خانواده های آنان باید مدام با گرسنگی دائم  دست و پنجه نرم کنند، دسترسی به بهداشت، آموزش و پرورش، دارو و خدمات درمانی، مسکن و ...  برای کارگر و خانواده وی تقریباً امری دست نیافتنی شده است. گرانی، تورم روزافزون  و اثرات ناشی از آن در زندگی روزمره زحمتکشان به حدی است که کودکان آنها مجبور میشوند که درس و مدرسه را رها ساخته و برای سیر کردن شکم خود و کمک به خانواده، به بازار کار روی آورند، طلاق در خانواده های کارگری سیر صعودی به خود گرفته و در کنار گرسنگی دائم، باید فشارهای روحی و هراس ناشی از ناامنی شغلی و فشار های روانی متزایدی که کارگران با آن روبرو هستند را نیز به اين ليست افزود.

 

تصميم نادرست "حسن حسنی"ها مصداق بارز رنج و زحمت و حاصل طبیعی چنین شرایط غیر انسانی ایمی باشد. شرايطی که کارفرمايان گردن کلفت آن را شکل داده اند. براستی که رنج کارگران و زحمتکشان در نظام وابسته به امپریالیسم حاکم بر ایران ابعادی باور نکردنی يافته است.  در چنين شرايطی خودکشی کارگر رنجديده "حسن حسنی" و دهها کارگر ديگر که در اين فاصله به خودکشی روی آورده اند قابل درک است، اما چاره درد نیست. راه نجات نه در راه حل های فردی و نابودی زندگی و حیات فرد خود، بلکه در تلاش و مبارزه جمعی برای دستيابی به حقوق بر حق کارگران و جهت نابودی نظام استثمارگراه حاکم در راستای برقراری نظامی است که در آن هر گونه استثمار انسان از انسان،و هرگونه ظلم و ستم   منسوخ شده و از بیخ و بن برچیده شود. چاره درد انداختن حلقه طناب نه به گردن خود بلکه به گردن نظامی است  که موجد روابط ظالمانه اقتصادی- سیاسی موجود بوده و  استثمار انسانها و بروز چنین وقايعی ذاتی سلطه آن می باشد.

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com