به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 53 - فروردین ماه 1386

 

 

تشدید "تبلیغات جنگی" و سرنوشت جمهوری اسلامی!

 

رویدادهای هفته های اخیر و در راس آن دستگیری 15 ملوان انگلیسی توسط مامورین جمهوری اسلامی در آبهای مرز ايران و عراق و تشدید تنشهای دیپلماتیک بین حکومت ایران و دولت بریتانیا، بار دیگر جمهوری اسلامی را در راس اخبار و گزارشات منتشره در خبرگزاریهای مهم بین المللی قرار داده و موجی از "تبلیغات جنگی" جدید را بر علیه این رژیم دامن زده است. این رویدادها در حالی اتفاق می افتند که در سالهای اخیر،محافل قدرتمندی در هیات حاکمه امپریالیسم آمریکا در چارچوب پیشبرد "استراتژی نوین دفاعی آمریکا برای سده آینده" ( که طرح آن از اواخر دوره کلینتون به عنوان نقشه جنگی جدید آمریکا در مقابله با امپریالیست های دیگر درسطح بین المللی مطرح شد) برای عملی کردن این سیاست به اشغال افغانستان وعراق دست زده و پنهان نمی کنند که برای پیشبرد مقاصد امپریالیستی و طرحهای کلان خود، مصممند تا درصورت لزوم به ایران نیز حمله کنند؛ چرا که اين محافل مدعی اند که "کلید" عملی شدن طرح "خاورمیانه بزرگ" از ایران می گذرد. در چنین اوضاع و احوالی ست که ما می بینیم با فشارهای خزنده ولی فزاینده و گام به گام آمریکا، شورای امنیت سازمان ملل همچون تجربه رژیم صدام حسین، قطعنامه های جدیدی بر علیه جمهوری اسلامی تصویب می کند و گام بگام شرایط را به اوضاع جنگی نزدیکتر می سازد؛ بر تعداد نیروها و ادوات جنگی استراتژیک آمریکا در خلیج فارس افزوده می شود؛هواپیماهای جنگنده آمریکایی حریم هوایی ایران را مرتبا نقض می کنند؛ و کار تا جایی پیش می رود که هراز چند گاه یکبارحتی اخباری مبنی برتعیین روزمشخصی به عنوان  "تاریخ قطعی" حمله به ایران برای سنجش افکار عمومی عنوان می شود.

 

این روند نه تنها از یک سو بر تداوم عزم امپریالیسم آمریکا بر پبشبرد مقاصد جنگ طلبانه و کشورگشایانه هیات حاکمه این کشور تاکید می گذارد، بلکه از سوی دیگر نگرانی به حقی  را در میان توده های تحت ستم ما و نیروهای آزادی خواه و مردمی دامن زده است چرا که آنها می دانند "هزینه های" غیر قابل جبران چنین سیاستی را قبل از هر کس مردم ايران بايدبپردازند. بویژه این که توده های تحت ستم ما شاهد ابعاد فاجعه بارسیاستهای ضد ملی و ضد مردمی سران رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در رابطه با "پرونده هسته ای" هستند و می بینند که چگونه لاف و گزافهای بی مایه ضد آمریکایی و سیاستهای ضد خلقی دولت احمدی نژاد، در عمل دقیقا در راستای سیاست ضد خلقی و جنگ طلبانه دولت بوش سازمان یافته است. تا جایی که همگان شاهدند که هر بار احمدی نژاد مزدور با تشویق هم پالگیهایش از بلندگوهای عمومی عربده های پوچ " صهیونیسم نابود باید گردد" و "اتوبوس هسته ای جمهوری اسلامی دنده عقب ندارد" سر می دهد، در آمریکا بر "محبوبیت" دارو دسته بوش و جنگ طلبان افزوده شده و تنور"مبارزه با تروریسم" آنها با هیمه های امثال احمدی نژاد شعله ورتر می گردد.

 

واقعیت این است که تا آنجا که به اهداف امپریالیسم آمریکا در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی بازمی گردد، این پرونده اسم رمز و بهانه ای برای پیشبرد سیاست استراتژیک آمریکا در خاورمیانه می باشد که مضمون آن را توسعه حضور مستقیم نظامی آمریکا در این منطقه استراتژیک با هدف دست اندازی به بازار ها و مناطق نفوذ در رقابت با سایر شرکا ی امپرياليست و کنترل هر چه بيشتربر منابع انرژی تشکیل می دهد. در پیشبرد این استراتژی، امپریالیسم آمریکا هیچگاه سرنوشت خود را با سرنوشت سگان زنجیریش پیوند نخواهد زد؛ و هر جا که لازم باشد همانطور که در مورد رژیم صدام حسین، دارودسته طالبان و یا در گذشته در مورد شاه دیده ایم، لحظه ای هم در قر بانی کردن جزء (یعنی بخشی از مزدوران خود) برای تحقق اهداف استراتژیک اش(تامین گسترده تر منافع امپریالیستی از طریق اشغال و حضور مستقیم نظامی) دریغ نخواهد ورزید. در نتیجه درک همین واقعیت است که سران رژیم جمهوری اسلامی نیز که تجربه روی کار آمدن خود بجای رژیم شاه را به چشم دیده و در همسایگی ایران در شرق و غرب نیز سرنوشت رژیمهای مزدور طالبان و صدام حسین را نیز مشاهده کرده اند، شدیدا به دست و پا افتاده و در حالی که در عمل مطابق خواست ارباب نموده و برای تبلیغات جنگی او آذوقه تهیه می کنند، بار ها نیزاعلام کرده اند که حاضر به "مذاکره" و قبول تمامی  شرایط ارباب بزرگ و به این ترتیب یافتن "آینده ای" در نقشه های ضد خلقی جاری دولت بوش برای منطقه هستند. البته یک شرط هم برای انجام همه این کارها قائلند و آن این که آمریکا به آنها "تضمین امنیتی " بدهد و به عبارت ساده تر بلای رژیم صدام را بر سر آنها نیاورد و سیاست "تغییر رژیم" را در مورد این بخش از نوکران خویش به کار نبندد. اما واقعیت این است که بر آوردن این خواسته تماما به منافع و نظر اربابان جهانی جمهوری اسلامی و در راس آنها امپریالیسم آمریکا و توازن قوای موجودگره خورده است. بسیار مهم است که ما امروز توجه خود را به این حقیقت مبذول داریم که در سالهای اخیر،امپریالیست ها در سطح بین المللی برای تجدید تقسیم بازارها در سطوح مختلف در گیر جنگ با یکدیگر می باشند(به عنوان نمونه می توان درگیریهای امریکا و فرانسه را درافریقا مثال زد) که البته آن را تحت پوشش هائی با عناوین مختلف به پیش می برند. در این میان خاورمیانه تنها یکی از جبهه های این جنگ برای امپریالیسم آمریکا به شمارمی رود. با تأکید روی چنین واقعیتی می توان متوجه این امر بود که سرنوشت رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی اساسا به این حقیقت گره خورده که در معادلات امپریالیستی چه معامله ای در مورد ایران بین آنها صورت خواهد گرفت. به خصوص که باید به یاد بیاوریم که روی کار آمدن جمهوری اسلامی حاصل توافقات امپریالیستی درکنفرانس گوادولوپ بود. دراین توافقات چگونگی غارت منابع ثروت ایران و چپاول نیروی کار و بازار آن و سهمی که هر یک از امپریالیستها از آن خواهند برد، نقش اول را بازی کرده بود. بنابراین طبیعی است که هرگونه تغییری در آن توافقات از طرف امپریالیسم آمریکا که امروز در رابطه با ایران نیز دیگر به سهم خویش از غارت و چپاول ثروت های ایران در توافقات قبلی قانع نبوده و خواهان "سهم شیر" است، با مخالفت شدید امپریالیستهای دیگر مواجه است. بنابراین سرنوشت جمهوری اسلامی با چگونگی حل تضادهای فیمابین نیروهای امپریالیستی در سطح جهان در ارتباط بوده و در اساس در چنان معادلاتی رقم خواهد خورد.

 

آتش افروزی های امپریالیسم آمریکا و تداوم فشارهای جاری بر جمهوری اسلامی از یکسو و سیاستهای ضد ملی و ضد خلقی همزمان جمهوری اسلامی در هیزم ریختن به تنور این آتش ها نشان می دهد که اوضاع در مسیرخوشایندی برای جمهوری اسلامی به پیش نمی رود. این واقعیات یکبار دیگر بر ضرورت تشدید تلاشهای مبارزاتی  نیروهای واقعا مردمی تاکید می کنند که مخالف هر گونه دخالتگری نظامی و غیر نظامی امپریالیستها در ایران بوده و در همان حال خواهان سرنگونی انقلابی این رژیم به دستان توانای کارگران و زحمتکشان و دیگر توده های رنجدیده ایران هستند.

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com