به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران 

شماره 51 - بهمن ماه 1385

 

 

 

 

سهمیه بندی جنسی در دانشگاه ها، یورش جدید جمهوری اسلامی به زنان

 

نمایندگان رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی با ارائه دوباره طرح "سهمیه بندی جنسی" در امر پذیرش داوطلبین ورود به دانشگاه های کشور مترصد قانونی ساختن اعمال شدیدتر تبعیض جنسی در عرصه آموزش و سازمان دادن یورش ضد خلقی دیگری به حقوق زنان در کشور می باشند. مطابق این طرح ، سردمداران رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی با توجه به واقعیت رشد روز افزون ورود زنان به دانشگاه های کشور در صددند تا با اعمال محدودیت ( تاسقف 50 درصد در برخی رشته ها) در رابطه با شمارزنانی که با کوشش خودبه دانشگاه ها راه می یابند، در حقیقت از تعداد دانشجویان زن در دانشگاه ها بکاهند. امری که در چارچوب نظام ضد خلقی حاکم به معنای اعمال فشارهای جدید بر زندگی زنانی ست که در شرایط طاقت فرسای کنونی در جمهوری اسلامی حتی بدون این قانون ضد خلقی تحت شدیدترین محدودیت ها و فشارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی قرار دارند.  تلاش برای قانونی ساختن این طرح ضد خلقی در شرایطی تشدید شده است که در سالهای اخیر با سرعت زیاد بر تعداد دختران و زنانی اضافه گشته که با گذشتن از تمامی موانع زن ستیزانه و ضد مردمی دستگاه آموزشی جمهوری اسلامی (ازکنکور گرفته تا پروسه های تحقیق و تایید صلاحیت مذهبی و فردی توسط دستگاه های اطلاعاتی و ..) وارد دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی شده و در جهت رشد آگاهی و استعدادهای خود کوشیده اند و در محیط دانشگاه فرصتی را برای گسترش فعالیت و شرکت موثرتر در مبارزات اجتماعی برای کسب حقوق پایمال شده خویش یافته اند. تا جایی که بنا به آمار رسمی در سال 1382 حتی در برخی رشته ها بیش از 70 در صد از دانشجویان پذیرفته شده  در دانشگاه ها را دختران تشکیل می دادند وهم اکنون نیز داوطلبین زن شرکت کننده در کنکور 61 درصد کل داوطلبین را تشکیل می دهد. در همین رابطه کارگزاران مرتجع حامی طرح تبعیض جنسی در دانشگاه ها با عنوان ساختن مهملاتی همچون"بالا رفتن سن ازدواج و رشد طلاق"، "شکسته شدن قداست خانواده !!" و باصطلاح جلوگیری از ازدیاد "بیکاری" در بین مردان کوشیده اند تا این تهاجم زن ستیزانه جدید را همچون تاکتیک همیشگی در جمهوری اسلامی با  لفافه های  "مذهبی" و فریبکارانه بپوشانند. در حالیکه کیست که نداند عامل اصلی ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه و در سطح خانواده، همین رژیم سرکوبگر و ضد خلقی است که در تمام طول 28 سال حاکمیت منحوس خویش با اعمال دیکتاتوری عریان در حفاظت از نظام سرمایه داری وابسته ، با تشدید غارت و چپاول کارگران و توده های ستمدیده ، با بیکارسازیهای وسیع کارگران و کارمندان (که بخش قابل توجهی از آنان را زنان تشکیل می دهند) ، با رشد فقر و بیکاری و گرانی و تورم ، مانع از ازدواج و تشکیل خانواده در بین جوانان شده بلکه با در هم پاشی و نابودی هزاران هزار خانواده و رشد بی سابقه بیماریهای اجتماعی نظیر فحشاء و اعتیاد و.. گشته است. رژیمی دم از "قداست خانواده " می زند و ظاهرا برای "بالا رفتن سن ازدواج و رشد طلاق" اشک تمساح می ریزد که اصولا در تمام طول حاکمیت ننگین خویش باعث از هم پاشیدن خانواده های بسیاری گشته است. رژیمی که یک لحظه از دخالت در خصوصی ترین زوایای زندگی توده های تحت ستم و بویژه زنان باز نمانده و هر جا که منافع طبقه و نظام ضد خلقی حاکم یعنی سرمایه داری وابسته ایجاب نموده با تصویب و عملی کردن قوانین سرکوبگرانه و ضد مردمی، خانواده های محروم را مورد تعدی قرار داده است. رژیمی دم از "قداست خانواده" می زند و می کوشد تا گسترش و اعمال تبعيض جنسی در محیط دانشگاه ها را "دفاع" از خانواده جابزند که تحت حاکمیت جهنمی آن حد اقل 600 هزار زن محروم تنها در تهران مجبورند تا برای سیر کردن شکم خود و خانواده شان به فحشاء روی بیاورند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می گردد.

 

واقعیت این است که در چند دهه اخیر رشد روزافزون مناسبات سرمایه داری وابسته در ایران و نیازهای این نظام ضد خلقی برای استثمار شدیدتر و تامین نیروی کار ارزانتر(بویژه با توجه به کشته شدن صد هاهزار تن از مردان در جبهه های جنگ ضد خلقی ایران و عراق) باعث تشدید روند کنده شدن اجباری زنان از چهارچوب محیط خانه و شرکت هر چه وسیعتر زنان در امور اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و آموزشی شده است به شکلی که هم اکنون طبق آمار رسمی، زنان، سرپرست و نان آور حداقل بیش از یک میلیون خانواده اکثرا محروم و فقیر در ایران هستند. و درصد بالایی از فارغ التحصیلان دانشگاهی که هر ساله وارد بازار کار می گردند را نیز زنان تشکیل می دهند. از سوی دیگر رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در مقابله با بحران اقتصادی مزمن و وحشتناک نظام امپریالیستی، برای حفظ سود آوری و تامین منافع غارتگرانه سرمایه داران و امپریالیستها در تمام طول حاکمیت خویش کوشیده است تا بار خانه خراب کن بحران اقتصادی نظام را بر دوش کارگران و توده های ستمدیده سرریز سازد. درست در این عرصه است که ماشاهد آن هستیم که چگونه این رژیم ضد خلقی  در جریان هجوم به زندگی و کار و دستمزد طبقه کار و توده های محروم (چه مرد و چه زن) ، در جریان




اخراجها و بیکار سازیهای گسترده و روزمره، قوانین ارتجاعی مذهبی را به خدمت می گیرد و با اعمال آن به قوه زور و دیکتاتوری عریان، نخست میلیونها تن از زنان یعنی نیمی از آحاد جامعه ما را آماج قرار داده و زیر نام  اسلام و قوانین اسلامی می کوشد تا بطور اولی زنان را قربانی عواقب مرگبار اقتصادی اجتماعی ناشی از بحران علاج ناپذیر نظام خویش سازد. واقعیتی که در بستر مناسبات سرکوبگرانه و ضد مردمی حاکم بخودی خود موجب رشد جنبش اعتراضی زنان برعلیه ستم و نابرابریهای ناشی از نظام حاکم شده و بطور عینی و گریز ناپذیر، دامنه جنبش زنان و صدای حق خواهانه آنها را فزونی بخشیده است. همه می دانند که در دوران اخیر مبارزات و جنبش زنان و بویژه زنانی که بطور روزمره چه در محیط های کار و واحد های تولیدی و چه در دانشگاه ها و محیط های آموزشی و فرهنگی به کار و فعالیت مشغولند برعلیه تمامی جوانب حاکمیت ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری وابسته  به نحو چشمگیری توسعه یافته است. زنان تحت ستم و مبارز هر روز بیش از گذشته می کوشند تا صدای خود برعلیه ستم مضاعفی که بطور روزمره توسط رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی و نظام حاکم  در محیط خانواده و در محیطهای کار بر آنان اعمال می شود، برعلیه قوانین زن ستیزانه حاکم ، برعلیه پوشش اجباری، برعلیه انواع نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی؛ و بالاخره برعلیه فرهنگ پوسیده مرد سالاری رساترساخته و مبارزات خود را هر چه بیشتر بر علیه دیکتاتوری حاکم متشکل سازند. بدون شک همانگونه که تجربه نشان داده است، شرکت گسترده تر زنان در دانشگاه ها به مثابه سنگرهای همیشگی مبارزه و مقاومت برعلیه ظلم وستم، باعث رشد و تقویت جنبش حق خواهانه انقلابی زنان هستند.

 

سردمداران ضد خلقی جمهوری اسلامی می کوشند تا با تصویب طرح ضد خلقی اعمال محدودیت جنسی به ضرر زنان، در امر پذیرش دانشجو در دانشگاه ها و پوشاندن آن در لفافه های ارتجاعی و مذهبی، در شرایط بحران کنونی ، با اعمال فشارهای شدیدتر اقتصادی و اجتماعی بر زندگی زنان بار این بحران را هرچه بیشتر بر سر زنان خراب سازند.آنها در عین حال امیدوارند که از اینطریق همچنین عرصه های مبارزه  و مقاومت جنبش انقلابی زنان را به خیال خود هرچه محدودتر سازند. اما بدون شک همین یورش ضد خلقی، عرصه جدیدی را در مبارزات زنان آگاه و مقاوم بر علیه رژیم سرکوبگر و زن ستیز جمهوری اسلامی خواهد گشود.

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com