حسن جداری
در پیرامون "کنفرانس" باکو!
در روز دهم فروردین امسال، کنفرانسی در شهر باکودر سالن دان اولدوز هتل پارک این، در زمینه "فردای آذربایجان جنوبی معاصر" از جانب " جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی ( گاماج)" که رابطه نزدیک با تلویزیون ترکی زبان گوناز دارد و سخنگوی آن آقای احمد اوبالی مدیر این تلویزیون میباشد، بر گزار گردید.در این کنفرانس که بمدت 4 ساعت دوام داشت، گروهی از نمایندگان مجلس و شخصیت های علمی، ادبی و سیاسی از جمهوری آذربایجان، شرکت داشتند. در گزارشی در باره برگزاری "کنفرانس"، در سایت "یورد نت"، چنین آمده است: کنفرانس" با استقبال گسترده فعالین سیاسی و نیز مقامات رسمی جمهوری آذربایجان، همراه بود." در بین شرکت کنندگان در "کنفرانس"، وفا قلی زاده،مشاور رئیس جمهور در دوران ریاست جمهوری حیدر علی اف نیز، به چشم میخورد. نخستین سخنران"کنفرانس"، آراز آصلان، مدیر مرکز تحقیقات استراتژیک قفقاز بود .موضوع سخنرانی وی، بنا به گزارش "سایت یورد نت،" تم "دولت ایران در دل بحران"، بود. به دنبال آراز آصلان، چند تن دیگر از شخصیت های جمهوری آذربایجان، در زمینه موضوعات مربوط به آذربایجان ایران، از قبیل " مسائل حرکت ملی آذربایجان جنوبی و چشم اندازآن"، وضع زندانیان سیاسی و خشک شدن دریاچه ارومیه، مطالبی ایراد کردند.آخرین سخنران" کنفرانس"،سوی ترک" نماینده" جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی (گاموج)" در جمهوری آذربایجان بود که در زمینه انتظارات " حرکت ملی" آذربایجان از جمهوری آذربایجان، مطالبی بیان کرد!
بدنبال نامه نویسی از جانب 9 تشکیلات ملت گرای آذربایجانی به ریاست سازمان ملل و تقاضای رفراندوم برای تعیین سرنوشت آذربایجان، بعبارت دیگر، استقلال آذربایجان و طلب یاری و مساعدت از اوباما رئیس جمهور آمریکا در رابطه با زندانیان سیاسی آذربایجان، در دهم فروردین امسال، کنکره "پر طنطنه ای" برای بحث و تبادل نظر در باره آینده آذربایجان و احتمال استقلال آن از ایران در شهر باکو برگزار میگردد. در واقع امر،هر قدر سیر حرکت های سیاسی در ایران وخاورمیانه سریع تر میگردد، فعالیت های سیاسی جناحهای سازشکار بورژوازی آذربایجان نیز، سرعت بیشتری پیدا میکند .در شرایطی که تضادهای قدرت های امپریالیستی بر سر تسلط بر سرزمین های خاورمیانه ، غارت مواد خام این ناحیه زرخیز و کسب هژمونی، هر روز شدت و حدت بیشتری بخود میگیرد وخصومت میان حکومت های جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان - که رابطه تنگاتنگ با رقابت و تضاد بین قدرتهای متخاصم امپریالیستی در منطقه خاورمیانه دارد،- افزایش بیشتری پیدا میکند، بر گزاری کنفرانسی در باکو در ارتباط با آینده آذربایجان ایران، اهمیت بسزائی کسب میکند . شرکت مشاور سابق حیدر علیوف و برخی دیگر از سیاستمداران و شخصیت های علمی و ادبی وسیاسی جمهوری آذربایجان در این کنفرانس، نشانه بارزی از حمایت حکومت آذربایجان، از این "کنفرانس،" میباشد
تردیدی نیست که در برگزاری این کنفرانس برای تعیین سرنوشت آذربایجان ایران، کار مقدماتی زیادی انجام یافته و در انتخاب سخنرانان و دعوت شخصیت های سیاسی و علمی جمهوری آذربایجان، دقت زیادی بعمل آمده است.هدف از برگزاری کنگره هم، تدارک و مقدمه چینی برای جدا ساختن آذربایجان، از ایران است. دو روز پس از بر گزاری کنفرانس در باکو، در سایت رسمی تلویزیون گوناز که گردانندگان آن در تدارک و برگزاری "کنفرانس،" سخت فعال بوده اند، در مقاله ای تحت عنوان " باید از این فرصت تاریخی برای استقلال آذربایجان جنوبی، بهره برد." ، چنین نوشته میشود:"کنفرانس...... در حالی در آذربایجان شمالی برگزار شد که مهمانان از شرایط داخلی و بین المللی برای پدیدار شدن یک شانس برای حل مساله آذربایجان جنوبی، سخن گفتند و افزودند که کشوری با نام ایران، آینده ای ندارد."! راستی این فرصت تاریخی، کدام است که گردانندگان تلویزیون گوناز،بخاطر دست یافتن به "استقلال" آذربایجان، اینهمه بر روی آن، تاکید میکنند؟البته برگزار کنندگان" کنفرانس" باکو در باره این "فرصت تاریخی"، کوچک ترین توضیحی نمیدهند .
برگزاری کنفرانس ، برای کنکاش در زمینه "فردای آذربایجان جنوبی معاصر" در شهر باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان را نمی توان واقعه ساده و معمولی تلقی کرد. همه میدانیم سالهاست رژیم جمهوری اسلامی مبارزات حق طلبانه خلق آذربایجان و دیگر خلقهای ایران را در نهایت وحشیگری سرکوب کرده و به منظور فرو نشاندن آتش خشم توده های محروم و ستمدیده از هیچ جنایت و وحشیگری، فرو گزاری نمی کند. سالهاست زندانها و سیاهچال ها ی تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان، مملو از مبارزین و آزادیخواهانی است که فریاد خود را علیه سیاست های شوونیستی و ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی بلند کرده و زور و قلدری رژیم خود کامه را با مقاومت و پیکار قهرمانانه، پاسخ میدهند . در تمام این مدت، رژِیم حاکم در جمهوری آذربایجان، مهرسکوت بر لب زده و کوچک ترین حمایتی ازآزادیخواهان و مبارزین آذربایجان نکرده است . اینک، پس از سال ها سکوت و بی اعتنائی در رابطه با ستمدیدگی خلق آذربایجان، به نظر میرسد که اخیرا در مواضع جمهوری آذربایجان نسبت به مسائل سیاسی آذربایجان ایران، تغییرات اساسی، به وجود آمده است . البته نه در زمینه دفاع از مبارزات حق طلبانه خلق آذربایجان علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و اعتراض به ظلم و ستمی که این رژیم شوونیست در حق این خلق مبارز مرتکب میشود، بلکه از طریق حمایت از تشکل های ملی گرای آذربایجانی که هدف جدائی آذربایجان از ایران را دنبال میکنند. دقبقا در این رابطه است که مقامات جمهوری آذربایجان به " جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی" که مدافع جدائی آذربایجان ازایران می باشد، امکان و اجازه داده اند، کنفرانسی در زمینه "فردای آذربایجان جنوبی معاصر" در باکو، برگزار کند. شرکت فعال نمایندگان مجلس وسیاستمداران و دانشمندان و مورخین جمهوری آذربایجان از آنجمله رامیز مدداف، پروفسور نصیب نصیبلی، جمیل حسنلی، وفا قلی اوف و آرازآصلانی در"کنفرانس"، بروشنی نشانه توافق و همگامی رژیم جمهوری آذربایجان با برگزاری این کنفرانس در باکو، میباشد. در کشوری که دیکتاتوری درآن حاکم است، چنین حوادثی بدون اجازه و توافق قبلی مقامات دولتی، نمیتواند اتفاق بیفتد. برای کشف این واقعیت که به چه دلیلی حکومت آذربایجان با برگزاری کنفرانس در زمینه استقلال آذربایجان ایران در شهر باکو، روی توافق نشان میدهد و چرا گروه های استقلال طلب آذربایجانی در ماههای اخیر از رخوت و بی عملی سالیان دراز، بیرون آمده و این همه در نامه پراکنی به ریاست سازمان ملل، به اوباما سرکرده امپریالیسم آمریکا و بر گزاری کنفرانس در باکو به منظور بحث و تبادل نظر در مورد آینده آذربایجان و دیگر اقدامات "استقلال طلبانه"، فعال شده اند، باید نگاهی به اوضاغ سیاسی منطقه خاور میانه انداخته و آنچه را که هم اکنون در این ناحیه حساس میگذرد، مورد توجه قرار دهیم.
اینک بیش از دو سال از جنگ وکشمکش در سوریه میگذرد .در طول این مدت، در این فاجعه بزرگ خونبار، در حدود صد هزار تن کشته شده وخسارت و ویرانی و کشتار و جنایت، ابعاد بس گسترده ای داشته است.قدرتهای امپریالیستی با بهره گیری از مبارزات حق طلبانه مردم سوریه علیه رژیم ضد مردمی حاکم در این کشور بلا دیده، سوریه را به صحنه دهشتناکی از هژمونی طلبی ها و رقابت های خود، مبدل ساخته اند.بعد از عراق و افغانستان و لیبی، این بار اهالی ستمدیده و بی پناه سوریه هستند که چنین بیرحمانه قربانی امیال امپریالیستهای خون آشام میگردند.بسیاری امروز از خود می پرسند پس از سوریه، نوبت کدام کشور نگون بخت خاورمیانه خواهد بود که به میدان خونین تهاجمات نظامی، کشمکش ها و رقابت های قدرتهای امپریالیستی، مبدل گردد؟
در ایران اسیر و دربند، سال هاست توده های محروم و زحمتکش این کشور در چنگال رژیم خون آشام جمهوری اسلامی که در وحشیگری و سبعیت در دنیا کمتر نظیر و مانند دارد،دست و پا میزنند. ستم اقتصادی با استبداد قرون وسطائی، ستم ملی و ستم بر زنان توام گردیده، ایران را به زندانی برای اکثریت عظیم ساکنین محروم و ستمدیده آن، مبدل ساخته است. در طول 34 سال تسلط ننگین رژیم جمهوری اسلامی بر شئون سیاسی و اجتماعی ایران، مبارزه توده های محروم این کشور علیه این رژیم ضد مردمی، همواره دوام داشته است . در سالهای اخیر با تشدید بحران های مزمن اقتصادی و سیاسی و افزایش دامنه فشار و سرکوب، بر ابعاد این مبارزه حق طلبانه، به مراتب افزوده شده است. تردیدی وجود ندارد که در آینده ای که دور نیست رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران در نتیجه مبارزات بی امان توده های زحمتکش سرنگون شده و لاشه کثیف آن به زباله دان تاریخ افکنده خواهد شد . اما برای رهائی از چنگ این رژیم ارتجاعی و آدمکش، اتحاد و همبستگی زحمتکشان کلیه حلقهای ایران، امری ضروری و احتناب ناپذیر می باشد. با در نظر داشتن این واقعیت که بدون سرنگونی انقلابی رژیم استبدادی حاکم، رهائی توده های زحمتکش از چنگال اسارت و استثمار و تحقق خواستهای دموکراتیک و از آنجمله از بین رفتن ستم ملی در ایران، امکان پذیر نیست، نیروهای مبارز سیاسی، همواره اتحاد رزمنده بین خلقهای ساکن ایران را در پیکار مرگ و زندگی علیه رژیم جمهوری اسلامی تبلیغ کرده وبا هر گونه دخالت قدرتهای امپریالیستی و ایادی و نوکران آنها در مسائل سیاسی ایران و از آنجمله حمله نظامی ، قاطعانه مخالفت ورزیده اند. تردیدی نباید داشت رژیمی که در نتیجه دخالت قدرتهای آزمند امپریالیستی و تهاجم نظامی امپریالیست ها در ایران به سر کار بیاید، حافظ منافع این یا آن قدرت خارجی بوده و در غارتگری و استبداد وسرکوب آزادی های دموکراتیک و استثمار بیرحمانه توده های زحمتکش، فرقی با رژیم جمهوری اسلامی، نخواهد داشت. اینها واقعیت های تلخ و ملموسی است که حوادث خونین دهه های اخیر در نقاط مختلف جهان بر درستی آن، مهر تائید نهاده است. اما نیروهای سیاسی سازشکارو فرصت طلب، گوششان به درسهای آموزنده تاریخ و توصیه های نیروهای مبارز و انقلابی، بدهکار نیست . آنها برای رسیدن به اهداف سازشکارانه خود، بی شرمانه دست همکاری به قدرتهای امپریالیستی و ارتجاع جهانی دراز کرده و یاری خواستن از دشمنان بی امان آزادی و دموکراسی را به پیوند و همبستگی با توده های محروم و زحمتکش که همانا قربانیان امیال و مقاصد امپریالیست ها و نوکرانشان میباشند، ترجیح میدهند. طبیعی است که نیروهای انقلابی و مبارز در ایران، بدون مبارزه قاطع با چنین نیروهای سازشکار و وابسته ای،قادر نخواهند شد پیکار خونین زحمتکشان این کشور را علیه امپریالیسم و ارتجاع با موفقیت پیش برده و این مبارزات را قرین پیروزی سازند.
اینک در حالی که بحران و تباهی سرتاپای رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی را فرا گرفته ومبارزات توده های زحمتکش علیه این رژیم کشتار و جنایت، هر روز دامنه گسترده تری پیدا میکند، در لحظه های حساس در تاریخ مبارزات خلقهای ایران که رقابت و کشمکش بین قدرتهای امپریالیستی و نوکران و سرسپردگان آنها برای تسلط براین کشور، هر روز حدت و شدت بیشتری پیدا میکند، تشکلات و گروه بندی های سیاسی آذربایجانی که از دبیر کل سازمان ملل برای تعیین سرنوشت آذربایجان، طلب یاری می کنند و از اوباما میخواهند که از زندانیان سیاسی آذربایجان ( البته نه زندانیان سیاسی سرتاسر ایران) دفاع کند، همانهائی که درروزهای اخیردر باکو"کنفرانس استقلال" برگزارکرده اند، در شمار نیروهای سازشکار وابسته به بورژوازی آذربایجان هستند که بنا به ماهیت سازشکارانه خود، همسوئی و نزدیکی با امپریالیسم و ارتجاع جهانی را به مبارزه آشتی ناپذیر در جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ترجیح میدهند. آنها به زبان بی زبانی، خواهان تجزیه و چند پارچه شدن ایران توسط قدرتهای خارجی هستند تا بتوانند از این نمد، کلاهی برای خود تهیه کنند. این قبیل نیروهای سیاسی نه تنها باحمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران مخالفتی ندارند بلکه حمله ددمنشانه امپریالیستی را برای رسیدن به امیال سودجویانه خود موهبت "آسمانی" می شمارند! وقتی در سایت تلویزیون گوناز در گزارش "کنفرانس باکو" گفته میشود: " باید از این فرصت تاریخی، برای استقلال آذربایجان جنوبی،" استفاده کرد، این فرصت ناریخی راستی چه چیزی جز دخالت قدرتهای امپریالیستی در امور سیاسی ایران و احیانا حمله نظامی آمریکا،میتواند باشد؟ در همین مقاله سایت گوناز، جای دیگر چنین میخوانیم:"کنفرانس (فردای آذربایجان جنوبی معاصر)در حالی در آذربایجان شمالی برگزار میشود که مهمانان از شرایط داخلی و بین المللی برای (پدیدار شدن یک شانس برای حل مساله آذربایجان جنوبی،)سخن گفتند و افزودند که کشوری با نام ایران، آینده ای ندارد"! عبارت "ایران آینده ای ندارد" چه معنا و مفهومی جز تجزیه و تکه تکه شدن این سرزمین ، میتواند داشته باشد؟ طبیعی است که این چنین تکه تکه شدن ایران در حال حاضر تنها با تهاجم آمریکا و اسرائیل میتواند عملی گردد! برای عناصر فرصت طلب و سازشکاری که در اطراف و اکناف دنیا مشتاقانه در انتظار تجزیه و تکه تکه شدن ایران نشسته اند، تهاجم وحشیانه امپریالیسم و اسرائیل و عواقب دهشتناک آن که همانا به قیمت کشتار ده ها هزار تن و ویرانی ها و خسارات بیشمار تمام خواهد شد، البته کوچک ترین اهمیتی ندارد! برای این قبیل عناصر سازشکار و سودجو، هر وسیله ای رسیدن به هدف را توجیه می کند.اینک در شرایطی که هر روز بر دامنه مبارزات توده های به پا خاسته در سرتاسر ایران،علیه رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی ، افزوده میگردد و ضرورت همبستگی و اتحاد رزمنده بین کلیه نیروهای مبارز و انقلابی در این پیکار آینده ساز هرچه بیشتر احساس میگردد، اقدام و فعالیت های" جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی" و تشکل های سازشکار دیگرآذربایجانی ، در زمینه برگزاری کنفرانس کذائی در باکوو دیگر تشبثات ارتجاعی، مفهوم و معنائی جز خدمت به امیال قدرتهای توسعه طلب امپریالیستی، طولانی تر ساختن عمر رژیم خون آشام جمهوری اسلامی و خنجر زدن از پشت بر پیکر جنبش خونین مبارزات ضد رژیمی توده های زحمتکش و خلق های تحت ستم ایران، نمیتواند داشته باشد.
در اینجا ضروری میدانم به عکس العمل ها و اظهار نظرهای عمال پلید رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با بر گزاری "کنفرانس" در باکو، پاسخی داده باشم . رژیم جنایتکاری که در طول سالها بدترین ستمگریها و اجحافات را در حق خلق آذربایجان، مرتکب شده است، رژیمی که دست پلید خود را بارها و بارها بخون مبارزین این خلق بپا خاسته آغشته ساخته است، رژیم آدمکشی که هم اکنون در زندانها ی قرون وسطائی به شکنجه و آزار جوانان مبارز و دلیر آذربایجانی که فریاد خود راعلیه انواع ستمگری ها و از آنجمله ستم ملی، بلند کرده اند، مشغول میباشد، در نهایت بی شرمی خود را دلسوز خلق آذربایجان نشان داده و با این شعبده بازیها مذبوحانه میکوشد از شدت و حدت مبارزات این خلق به پا خاسته که سرتاسر تاریخش مشحون از پیکار دلیرانه علیه مرتجعین و دشمنان آزادی می باشد، بکاهد ! غافل از اینکه حنای سردمداران جنایت پیشه رژیم، دیگر رنگی ندارد و توده های ستم دیده خلق آذربایجان اینک مصممند که در همراهی با زحمت کشان دیگر خلق های ایران تا سلطه ننگین رژیم جمهوری اسلامی سرنگون نشده است، دست از مبارزه و مقاومت بر ندارند. اینکه در نوشته های چند روز اخیر عمال جنایت پیشه رژیم و آدمکشانی نظیر حسین شریعتمداری مدیر نشریه مزدور کیهان، در رابطه با "کنفرانس" باکو، این ادعای سخیف و دروغین پیش کشیده میشود که جمهوری آذربایجان، جزوی از خاک ایران می باشد، امر جدیدی نیست. سالهاست رژیم جمهوری اسلامی، به دخالت پنهان و آشکار در امور داخلی جمهوری آذربایجان پرداخته و به انواع وسایل در جهت به قدرت رساندن حکومتی اسلامی و دست نشانده در آن کشور فعالیت میکند . رسانه های مزدور رژیم، جمهوری آذربایجان را،"ایران شمالی" خوانده و ابلهانه خواهان آن میشوند که این کشور ، به ایران ملحق گردد.آنها با این یاوه گوئیها بر خلاف تمام قوانین بین المللی عمل کرده و آشکارا برای پیشبرد مقاصد توسعه طلبانه خود، در امور داخلی کشور مستقلی دخالت میکنند.این یاوه گوئیها و عظمت طلبی های گستاخانه، بلا تردید در دنیای امروز، مشتری و خریداری ندارد. این سنگی که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی بر داشته است، به پای خود رژیم خواهد افتاد وثمری جز شکست و رسوائی برای شوونیستهای حاکم در ایران به بار نخواهد آورد.
پایان