کـوهپـایـه
باد
و طوفان گر
کند غوغا بر
پا برف
و بوران گـر
بتوفـد در شب هـا
بانگ
تندر گر خروشد
در دریـا شب زند گر
خیمـه ها بـر
جنـگل هــا
کوه
سرکش سر بساید
آسمان را همــه
جـــا
(سر
فرازد پا بر
جا بنگرد
بر دریاها)
می
خروشد زدل ابر
سیاه می
شکوفد گل خون
همه جا
سوز
پنهان عاشقان
دلیر
(سر
کشد از دل
تیـر دل تیــر
دل تیــر)
زندگی
می شکفد پر
غوغا در
دل سبز همه
جنگل هـا
مـی
دود بــا گــل
خــون در دل
شــب
(می
درخشد از افـق
هـای خـاور)
(کوهپایه
خون ما در هر
جام لاله ی
سرخ
بر
فروزد آتش ها
سر کشاند از
سنگرها)